چکیده:
پیشرفتهای اخیر درفناوری اطلاعات، هزینههای مدیریت داده را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.
این پیشرفتها مفاهیم سازمان یادگیرنده، سازمانهای دانشی و مدیریت دانش را وارد ادبیات مدیریت و
سازمان کرده است. سازمانها با بکارگیری استراتژیهای مدیریت دانش امکان نوآوری در فرآیندها،
فعالیتها، محصولات و خدمات خویش را فراهم آوردهاند و در نتیجه موقعیت رقابتی خویش را بهبود
میبخشند. در محیط پویا، چالشی و رقابتی کسب و کار امروز حرکت سازمانها به طرف سازمانهای
یادگیرنده از الزامات موفقیت در چنین محیطی است). مدیریت تداوم کسب و کار فرایند مدیریتی که
تهدیدات بالقوه برای یک سازمان و آسیبهایی که ممکن است آن تهدیدات به عملیات کسب و کار وارد
کنند را شناسایی میکند و از منافع ذینفعان، شهرت، برند و فعالیتهای کلیدی محافظت میکند. مدیریت
دانش تلاش استراتژیک سازمان است که سعی میکند از راه کنترل و استفاده از سرمایههای فکری
کارکنان و پشتیبانهای سازمان در رقابت به برتری برسد. بدست آوردن / ذخیره و توزیع دانش سبب
میشود که کارکنان سازمان هوشمندتر کار کرده و از دوباره کاری جلوگیری کنند و محصولات
خلاقانه تری تولید نمایند که نیاز مشتریان را بهتر برآورده کنند. مدیریت دانش نظریهها، فرایندها، فناوریها
و مدلهایی را شامل میشود که از پشتیبانی، توسعه و بهره برداری از داراییهای دانشی حمایت میکند. با
مدیریت کردن سرمایههای فکری که در دانش ضمنی و آشکار وجود دارد، میتوان به سازمان کمک کرد
تا از محیطش یاد بگیرد و از این دانش در فرایندهای کسب وکار خود استفاده کند.
خلاصه ماشینی:
مديريت دانش ، فرايند کشف ، کسب ، توسعه و ايجاد، نگهداري، ارزيابي و بکارگيري دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طريق ايجاد پيوند ميان منابع انساني، فناوري اطلاعات و ارتباطات و ايجاد ساختاري مناسب براي دستيابي به اهداف سازماني صورت ميپذيرد (لغت نامه کمبريج ، ٢٠١١).
مديريت دانش به عنوان ابزاري به مديران ياري ميرساند تا دانش برون سازماني را کسب ، و دانش درون سازماني را ذخيره ، يکپارچه ، تسهيم و در روندهاي کاري به کار گيرند؛ دانشي که در طي سال ها فعاليت سازمان انباشته شده است و خطر از دست رفتن آن به عنوان سرمايه اي ناملموس وجود دارد (مرادي، مومني و مباشراميني، ١٣٩١).
پيشينه پژوهش در تحقيقي اشرافي (١٣٩٥) با عنوان بررسي نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در مديريت فرآيندهاي کسب و کار و مديريت دانش به منظور ارتقاء کيفيت در سازمان منطقه ويژه اقتصادي پارس جنوبي به اين نتيجه رسيد که موفقيت مديريت دانش مسئله اي پيچيده است و بايد به عواملي توجه شود که بر آن اثرگذارند و با آن رابطه دارند.
در تحقيقي نظافتي، رادفر و ورعي (١٣٩١) با عنوان استراتژي مديريت کسب و کار به اين نتيجه رسيدند که به طور کلي شاخص هاي موثر در انتخاب استراتژي مديريت دانش در بانک سپه ، فناوري اطلاعات ، حمايت مديران ارشد، يادگيري و آموزش ، هزينه ، استراتژي کسب و کار و محيط ميباشند.
در عصر حاضر مديريت دانش ، بخشي ضروري از فعاليت هاي تجاري سازمان هاست که با اهداف کوتاه مدت و بلندمدت آن ها درهم تنيده شده و به عنوان ابزاري براي ايجاد مزيت رقابتي مطرح ميشود (رجبي فرجاد و مطيعيان نجار، ١٣٩٧).