چکیده:
نصیحه الملوک سعدی و مرزبان نامه، اثر مرزبان بن رستم که بعدها توسط وراوینی، به نثر فنی پیچیده ای آراسته و نگارش یافت، دو اثر از گنجینه تاریخی ادب فارسی محسوب می شوند که هر کدام از آن ها به سبک و شیوه ی مخصوص به خود، مبانی و اصول مدیریتی و الگوهای اخلاقی مدیریتی را که در آن دوران، به شدت در تشابه و تقارن با طرق کشورداری و حکمرانی بوده، نشان داده اند. در هر دو اثر، لزوم مراعات و پاسداشت آموزه های اخلاقی و دینی و متخلق بودن پادشاه به فضایل و خصلت های پسندیده ی اخلاقی چون احسان و بخشش، عدل و انصاف، اعتدال و میانه روی، خوش خلقی و مردم داری و نظایر آن، گوشزد شده است. هم چنین، توجه به اطرافیان و زیردستان، چگونگی رفتار و سلوک با آنان، کیفیت مراوده و رفتار با بخش ها و طبقات مختلف مردم و نیز چگونگی مواجهه با دشمنان و بدخواهان، از مهم ترین و عمده ترین مسایلی بوده است که این دو اثر، بدان پرداخته اند. مطالعه ی این آثار به روشنی نشان می دهد که سعدی در نصیحه الملوک، بی هیچ تکلف و اطنابی، مقصود خود را در قالب نصایحی کاملا روشن و صریح و خطاب به حاکم و سلطان جامعه بیان کرده است درحالی که در مرزبان نامه، این مهم با استفاده از زبانی فنی و به شدت متکلف و سنگین و مشحون از صنایع مختلف ادبی و در قالب تمثیلات و افسانه هایی از زبان حیوانات و جانوران مختلف و در لفافه ی سخنان چندپهلو و رمزگونه بیان شده است که البته با وجود اختلافات و تفاوت هایی در دو اثر، می توان قرابت و مشابهت بسیاری را در مفاهیم و مضامین کلی و بنیادین آن ها که عبارت از چگونگی مدیریت، سیاست و حکمروایی بوده است یافت.
خلاصه ماشینی:
مطالعهی این آثار به روشنی نشان میدهد که سعدی در نصیحة الملوک، بی هیچ تکلّف و اطنابی، مقصود خود را در قالب نصایحی کاملاً روشن و صریح و خطاب به حاکم و سلطان جامعه بیان کرده است درحالیکه در مرزباننامه، این مهم با استفاده از زبانی فنّی و به شدّت متکلّف و سنگین و مشحون از صنایع مختلف ادبی و در قالب تمثیلات و افسانههایی از زبان حیوانات و جانوران مختلف و در لفافهی سخنان چندپهلو و رمزگونه بیان شده است که البته با وجود اختلافات و تفاوتهایی در دو اثر، میتوان قرابت و مشابهت بسیاری را در مفاهیم و مضامین کلی و بنیادین آنها که عبارت از چگونگی مدیریّت، سیاست و حکمروایی بوده است یافت.
(سعدی، 1369: 31) بر همین مبنا در نصیحتی دیگر چنین میگوید: "سلطان خردمند، رعیّت را نیازارد، تا چون دشمن برونی زحمت دهد، از دشمن اندرونی ایمن باشد"(سعدی، 1386: 839) سعدی اساساً بر این نظر است که اگر آزار و رنجی از حاکم بر رعایا وارد نشود، دلیل و سببی برای طغیان و بداندیشی آنان به اساس حکومت و حاکم ایجاد نخواهد شد: "هر که کسی را نرنجاند از کسی نترسد.
» (همان :396-395) توصیهی مهمّ دیگری که در مرزباننامه به امرا و حکّام در رابطه با نحوهی روبهرویی و مواجهه با دشمنان شده، این است که کسی که میخواهد علیه دشمن و بدخواهی به مبارزه و اقدامی دست بزند، باید بدواً از جایگاه و مقام دوستی و محبّت خود در بین دوستداران و افراد تحت امر آگاه شده و سپس به فکر رویارویی با دشمنان باشد.