چکیده:
بیثباتی در روابط سیاسی دوکشور ایران و عثمانی سابقهای طولانی داشته است و عوامل متنوعی در تداوم این وضعیت نقش داشتهاند. مقالهی پیش رو ضمن بررسی نقش این عوامل نشان میدهد که اصطکاک در روابط سیاسی الزاماً به معنای گسست و تخاصم در سایرحوزهها به ویژه درحوزه روابط اقتصادی نمیباشد و روابط اقتصادی و تجاری این دو کشور بهرغم سابقه تنش میان آنها، بهطور مستمر و نیرومند برقرار بوده است. بااین همه در در دورهی آغازین حکومت صفویه یعنی از زمان جلوس شاه اسماعیل تا پایان دورهی سلطنت شاه طهماسب و باتوجه به دشمنی های دولت های ایران و عثمانی،روابط اقتصادی و تجاری که تابع وضعیت سیاسی بود، با چالش جدی روبه رو شد. هر دو دولت تلاش کردند از امتیازات اقتصادی خود در حکم ابزار فشار استفاده کنند. ازسوی دیگر، کاهش اقتدار دو دولت و ورود غربیان در معادلات خلیج فارس و شرق مدیترانه، علاوه بر کاهش تعیین کنندگی سیاسی صفویان و عثمانی در منطقه، نقش و توان تجاری آنها را به طور جدی کاهش داد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی جنبه های مختلف روابط اقتصادی این دو دولت و تأثیر آن بر مناسبات سیاسی بررسی خواهد شد. هدف از انجام پژوهش حاضر واکاوی تأثیر اقتصاد بر مناسبات ایران و عثمانی در خلال سا ل های 1501 تا 1562م می باشد.
خلاصه ماشینی:
گرچ چنهدين کتاب و مقاله وجود دارد که به بررسي مناسبات صفويان با دولت عثماني و نقش هر کدام از پادشاهان در اين ادوار پرداخته اند از جمله آنان روابط سياسي و ديپلماتيک ايران وجهان در عهد صهفويه نوشهته اميرحسين برازش نيز ازجديدترين تاليفات درزمينه روابط خارجي عصر صفوي و بويژه منازعهات ميهان اين سلسله با همسايگان خود ميباشد.
در مقالة حاضر، نگارنده برآن است که در خلل بررسي اجمالي روابط سياسي ايران و عثمهاني در دوران حاکميت شاه اسماعيل اول تها شهاه طهماسهب اول، نقهش عوامهل و و روابهط اقتصهادي را در مناسبات اين دو کشور تحليل و ارزيابي کند.
مسيرهاي آناتوليا نقش غير قابل انکاري در مبادلت تجاري ايران بر عهده داشتند و همين اهميت يکي از اصلي ترين دليل نزاع مابين اوزون حسن ( پادشاه آق قويونلو) و سلطان محمد دوم ( پادشهاه عثماني ) به شمار ميرفت .
)کهنتاريني، ١٣٤٩، ١٣٧( شهر تبريز تها زمان شاه سلطان محمد خهدابنده رونهق تجاري و اقتصادي خود را همچنان حفظ کهرده بود و در اين دوران نيز بهازاريان تهبريز از افراد متمول و ثروتمند شهر بهودهاند که خاناي عهالي و تجمهلت زندگي آنها توسط مورخان اين دوره توصيف شده است.
)پير، ١٣٧٠: ١/ ٣٢( شهر تفليس - مرکز ايالت گهرجستان - يهکي ديگر از مهراکز مهم تجاري ايران در ناحيه شمال غرب بود که نزديکي آن به راه معروف تجارت با اروپا باعث شد از نهظر تجهاري و بازرگهاني شرت زيادي پيدا کند تا آنجا که مردمان بسياري از اقهوام و مهلل گهوناگون براي انجام امور شهرت زيهادي به اين شهر ميآمدند.