چکیده:
زنان شاعر در سالهای اخیر، با شناسایی هویت زنانهی خویش، توانستهاند با جریان سازی در حوزهی زبان و اندیشه، پایهگذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغههای شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و همگام با مردان در حوزههای مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطرهی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینهی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نامآشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکلدهی ادبیات زنانه، ایفا کردهاند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانهی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج میزند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانیاست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونههای شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوهای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارتهای فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل میشود. تفاوتها و شباهتهای زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار میگردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک میگیرد درحالیکه زبان زنانه در شعر صفارزاده بهعنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطندوستی، طبیعتگرایی و ... بهره گرفتهاند.
In recent years, women poets, by recognizing their feminine identity, have been able to establish emerging literary developments by creating currents in the field of language and cognition. They have also tried, by using feminine language and creative techniques in making their works, to influence the feelings, thoughts, personal and social concerns of a woman. Moreover, they have tried to work with men in various literary fields such as poetry, prose, novels, etc., free literature from the domination of masculine language and speech, and transform this ancient masculine tradition. There are well-known and famous poets in contemporary Iran and Oman, each of whom has played a significant role in shaping women's literature. Saida bint khater Al-Farsi is the pioneer of Omani women's poetry, who deals with women and her identity in her poems. Tahereh Saffarzadeh is an Iranian woman poet who has played a significant role in the literature of the Islamic Revolution. In this study, using poetic examples and charts, Feminine language in the poetry of two poets in a comparative way, on two lexical levels (Vocabulary - Compositions - Verbs and Phrases) and syntactic (question sentences, surprise sentences, emphatic sentences). Differences and similarities of feminine language were revealed in two different cultures. Al-Farsi, for example, uses feminine words to express sensory-emotional themes to fill the romantic dimension of her poem, while feminine language in Saffarzadeh's poem is a tool to convey message and thought. Both poets use feminine language to express social purposes such as feminism, the defense of women's rights, patriotism, naturalism, and so on
خلاصه ماشینی:
همین امر، اهمیت و ضرورت بررسی شعر زنانه را در جوامع مختلف و بافرهنگ های گوناگون نشان میدهد، به ویژه این که دوره معاصر عمان و ایران را میتوان دوره شکوفایی ادبی برای زنان شاعر این دو کشور محسوب کرد؛ که توانسته اند با اتکا به آزادیها و موقعیت هایی که در جامعه به دست آورده اند، به تدریج جایگاه ادبی خود را پیدا نموده و با کاربرد زبان ، جهانی زنانه را در شعر خویش خلق کنند و به تحولات عمیقی در حوزه زبان شعری زنانه دست یابند.
همچنین مقالات و پایان نامه هایی که در مورد شعر طاهره صفارزاده نگاشته شده است به موضوعاتی چون : وطن ، ادبیات مقاومت و پایداری در شعر وی پرداخته اند؛ اما نگارندگان با در نظر داشتن مقوله های زبانی و فکری به تحلیل تطبیقی اشعار زنانه این دو شاعر برجسته معاصر عربی و فارسی میپردازد.
عبدالتواب در مقدمه ی کتاب «موشومة تحت الجلد» بنت خاطر مینویسد: «وی در قصیده ی «سیبریا» از مسائل زنان درجامعه ی مردسالار که به دلایل مختلف مانند ترس از طرد شدن ، اجبار، هنجارهای دینی و اجتماعی، مسکوت مانده ، به طور آشکار سخن میگوید و «با زبانی رمزگونه و تمسخرآلود زن معاصر را «خامسة العدویة [ زنی که به شئونات اجتماعی توجهی ندارد]» میخواند» (بنت خاطر، ٢٠٠٦: ٧) «تری متی تعترف / بأنها لست خامسة العدویة !!» (بنت خاطر، ٢٠٠٩: ٦٧) (ترجمه ) «دیده میشوی پس کی شناخته میشوی؟/ تو عدویه ی پنجم نیستی!» استفاده از واژگان زنانه در اشعار هر دو شاعر برای بیان مقاصد متفاوتی بکار گرفته شده است مانند: ١.