چکیده:
اثار فراوانی در زمینه انقلاب اسلامی و حکومت و سیاست در ایران نوشته شده است اما برخی از این آثار از نگاه محققین غربی نوشته شده در این پژوهش به نقد وبررسی مقاله سیاست در ایران اثرشهابی وکشاورزیان ؛ پرداخته می شود.
واژگان کلیدی:
نویسنده محترم درابتدای متن می نویسند "جمهوری اسلامی ایران تنها کشور دین سالار است، " مطلب درستی نیست زیرا که کشورهای دیگری هم هستند که براساس دین شکل گرفته اند وبعضا یک روحانی مذهبی رهبری آن کشور را بر عهده دارد مثل واتیکان ویا دولت یهودی صهیونیست ها (رژیم اسرائیل که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است) وبرخی از کشورهای اسلامی که قوانین اسلامی را اجرا می کنند هرچند که یک روحانی اسلامی در آنجا حکومت نمی کند کشورهایی مثل افغانستان ، پاکستان ، عربستان . اساسا نوع نظام در پاکستان و افغانستان بعداز 2001، جمهوری اسلامی است. ازتوضیحات نویسنده درنتیجه گیری بر می آید ایشان منظورشان این است که ایران اولین کشور اسلامی بودند که با متن ایشان همخوانی ندارد.
درصفحه دوم آمده است: "خمینی در این طرح مفصل، کاملا واضح ساخت که او با تکیه بر یک زمینه نظری با "دموکراسی" مخالفت کرد: او اثبات کرد که حاکمیت، تنها به خدا تعلق دارد و قانون الهی، معروف به شریعت، آنطور که به وسیله علما تفسیر و مورد عمل واقع می شود بر قوانین ساخته به وسیله قانون گذاران بشری تقدم دارد. "
این سخن با واقعیت ودیدگاههای حضرت امام خمینی سازگار نیست اساسا یکی از دلایل مخالفت امام با رژیم شاه غیردموکراتیک بودن رژیم شاه بود و امام در طول مبارزات به هیچ وجه نظام سلطنت را قبول نداشت و نفی می کرد ومعتقد بود که اشتباهات مشروطه نباید تکرار شود.وامام سال 1357 درپاریس بارها از نظام جمهوری اسلامی نام بردند جمهوری که براساس رای ملت شکل می گیرد و برای اولین بار در ایران نظام جمهوری تشکیل می شود. و این که نویسنده محترم معتقدند حاکمیت درایران فقط الهی است و مردم هیچ نقشی ندارند خلاف صراحت قانون اساسی ج .ا.ا است دراصل 56 که می گوید: " حاکمیت مطلق برجهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است هیچ کس نمی تواند این حق الهی را ازانسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد وملت این حق خدا داد را از طرقی که دراصول بعد می آید اعمال می کند. "