چکیده:
پیشرفت بهمثابه یک فرایند در حال تحول از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، پدیده مدرن و نتیجه حاکمیت
انسان بر سرنوشت خویش است. مسئله این است که آیا میتوان نظریه ها، الگوها و راهبردهای تغییر وضع موجود و
چگونگی رسیدن به وضعیت مطلوب را متناسب با هنجارهای بومی و مستند به فقه تولید و عرضه کرد.
پاسخ به این مسئله مبتنی بر نوع نگرش به فقه، انقلاب و نیز پیشرفت است. فقه، با نگرش نظاممند به مجموعه
معارف دینی، متناسب با شرایط و نیازها؛ الگوها، راهبردها و الزامات شرعی برای تغییر وضعیت موجود و رسیدن به
وضعیت آرمانی و در نتیجه حیات طیبه را در سه سطح باورها، ساختارها، و رفتار استنباط و تجویز می کند. یکی از
مهم ترین راهبرد فقهی برای تغییر وضع موجود، قیام و انقلاب است که به مثابه متور محرکه پیشرفت در فقه شیعه
تعبیه شده است.
اما هر انقلاب و تحول، مبتنی بر بارور کردن باورهای راستین در انسان است، فقه شیعه، برای پاسخ گویی به
چرایی ها، نظریه پردازی کرده است. ولی اجرایی شدن نظریه ها، مستلزم ساختار عادلانه است تا رفتارهای درست
در آن تبارز پیدا کند. از این رو انقلاب اسلامی، با تغییر نظام طاغوتی، نظام مطلوب جمهوری اسلامی را تاسیس
کرد و با بسیج همه ظرفیت های انسانی و مادی، زمینه پیشرفت و تعالی جامعه اسلامی را فراهم کرد.
اکنون که چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر نظریه ولایت فقیه گذشته است، ایجاب می کند ظرفیت
فقه اسلامی به مثابه پشتوانه تئوری انقلاب اسلامی، در عرصه پیشرفت، استنباط و الگو پردازی شود و برای حفظ،
گسترش، تعمیق گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه های داخلی و بین المللی تئوری پردازی و تلاش گردد