چکیده:
پهلوی دوم درقالب پنج برنامه عمرانی-اقتصادی، نوسازی جامعه ایرانی را درطول دوران سلطنت 37 ساله اش دنبال کرد. او قصد داشت به پشتوانه درآمدهای نفتی و حمایت آمریکا در فرصت کمی با بهره گرفتن از تجربه کشورهای غربی ایران را به کشوری مدرن تبدیل کندامادر عمل این برنامه ها نتوانست ایران را در ردیف کشورهای توسعه یافته قرار دهد. اهداف سیاسی-نظامی، دخالت های مستقیم خود شاه و هیات حاکمه، ترجیح مطلق توسعه صنعتی-تکنولوژی برتوسعه کشاورزی و شتاب در توسعه را می توان بخشی از عواملی دانست که برنامه های عمرانی را ازاثربخشی مطلوب دورساخت. در این پژوهش تلاش شده است با روش تاریخی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ایی به این پرسش پاسخ داده شود که کردستان به عنوان یکی از استانهای محروم و پیرامونی که ظرفیت های طبیعی زیادی برای توسعه دارد چه جایگاهی در برنامه های عمرانی پهلوی دوم داشت؟و اجرای این برنامه ها چه نتایجی در کردستان به بار آورد؟یافته های پژوهش نشانگرآنست؛ سرشت تمرکزگرا، فردمحور و رانتیر دولت پهلوی فرصت توسعه و آبادانی را از استان های قومی_پیرامونی مثل کردستان سلب نموددرنتیجه، مدرنیزاسیون پهلوی در کردستان عواقب منفی و ضدتوسعه ایی نظیر گسترش حاشیه نشینی در شهرها، تعمیق فاصله طبقاتی،تشدید ناسیونالیسم قومی و حکمرانی امنیتی را به بار آورد.
Within the format of five civil reconstruction-economic programs, second Pahlavi sought renovation of the Iranian society during 37 years of his sultanate. He intended to transform Iran into a modern country by the support of petroleum incomes and the US within a short period of time through taking advantage of the western countries’ experiences but these programs could not place Iran amidst the developed countries in practice. Military-political goals, direct interventions by the Shah himself and the governing body, absolute preference of the industrial-technological development over the agricultural development and hastiness in development can be realized as part of the factors that drove the civil reconstruction programs away from optimal effectiveness. Efforts have been made in this historical-analytical research to make use of the library resources for finding an answer to this question as to what position has Kurdistan been enjoying in the second Pahlavi’s civil reconstruction programs considering the fact that, as one of the deprived and peripheral provinces, it has had a lot of natural capacities for development? It will be also investigated that what results have been followed by the implementation of these programs in Kurdistan? The study findings indicated that the centralist, individual-oriented and rentier nature of the second Pahlavi deprived the tribal and peripheral provinces such as Kurdistan from their opportunity of development and reconstruction. Resultantly, Pahlavi’s modernization was followed in Kurdistan by negative and anti-developmental outcomes like the expansion of suburbanization in the cities, deepening of the class gaps, intensification of the ethnicity-based nationalism and security-driven governance.
خلاصه ماشینی:
با وجود اين همه منابع و بسترهاي لازم براي توسعه ، اما محروميت چهره اين استان را پوشاند و کردها علاوه بر اين که نتوانستند به نحو مطلوبي از ظرفيت هاي موجود در استان بهره گيرند از فرآيند تزريق دلارهاي نفتي براي نوسازي جامعه هم سهمي عايد آنها نشد؛ بنابراين در اين پژوهش تلاش خواهيم نمود با روش تاريخي - تحليلي با استفاده از منابع کتابخانه ايي نظير کتب ، روزنامه ها، اسناد و مکاتبات ادراي و غيرادراي به اين پرسش پاسخ داده شود که کردستان به عنوان يکي از استان هاي محروم و پيراموني که ظرفيت هاي طبيعي زيادي براي توسعه دارد چه جايگاهي در برنامه هاي عمراني پهلوي دوم داشت ؟ و نيز برخي نتايج برنامه هاي شاه در کردستان را به کمک آمار و گزارشات رسمي ديواني توضيح دهيم .
(131 :2017 بنابراين برنامه سوم با هدف کسب پس انداز و رسيدن به نرخ رشد ٦ درصدي کار خود را آغاز کرد اما اين برنامه در کنار موفقيت هاي کلاني که کسب کرد باز براي کردستان نتوانست کار خاصي انجام دهد زيرا يکي از مهم ترين طرح هاي اين برنامه تخصيص بخش زيادي از اعتبارات به ساختن سد و عدم توجه به برنامه هاي ترويج و توسعه کشاورزي بود (ليلاز، ٢٠١٤: ٩٨).
روستاهاي کردستان منزوي از شهر به حيات خود ادامه ميداد و ناتواني در بازپرداخت وام ها که بانک ها مطابق برنامه اصلاحات ارضي در عوض زمين به شيوه قسطي و درمدت پانزده سال بازپرداخت آن را مقرر کرده بودند بخش زيادي از نيروي کار را بدين گونه آزاد کرد و آنان را مجبور به فروش زمين و جستجو براي کار به تنهايي و يا همراه با خانواده هايشان در کوره هاي آجرپزي و يا اسکان در محلات فقيرنشين در حاشيه شهرها نمود.