چکیده:
این پژوهش به دنبال تعریف و تبیین ماهیت و سرشت دانش سیاسی از منظر ارسطو است. پرسش اساسی این است که ارسطو چه چیزی را به عنوان دانش سیاسی مطرح میکند؟ و دانش سیاسی شامل چه مسائل و موضوعات میشود؟ دارای چه وظائف و کارکردهای میباشد؟ و چه قرابت با اندیشۀ سیاسی اسلام دارد؟
دانش سیاسی از منظر ارسطو، آن نوع معرفتی است که دربارۀ چیستی جامعۀ سیاسی، اهداف و غایات سیاست و حکومت و حکومت کمال مطلوب بحث میکند. موضوع دانش سیاسی از منظر ارسطو نیز، بررسی نظامهای سیاسی موجود، به منظور دستیابی به نظم سیاسی مطلوب است. در منطق ارسطو دانش سیاسی دارای چهار وظیفۀ عمده و اساسی میباشد: 1. دانش سیاسی به ما میآموزد که بهترین حکومت کدام است و خصائص آن چه باید باشد؛ 2. دانش سیاسی معلوم کند که کدام حکومت با طبع کدام قوم سازگار میآید؛ 3. دانش سیاسی و دانای فن سیاست باید چگونگی تحقق و راههای تداوم انواع حکومتها را بداند؛ 4. دانش سیاسی باید آن نوع حکومتی را که برای همه ی کشورها شایسته و تحقق آن برای همهی کشورها عملی و در دسترس باشد، معرفی کند. در طبقهبندی دانشها، ارسطو دانش سیاست را به لحاظ غایت، به عنوان «دانش برتر»، بخش از حکمت عملی معرفی میکند. از منظر ارسطو حکمت عملی به معنای فرزانگی"سنجش درست" و "تصمیم عقلانی" جهت وصول به "خیر برین" است. در منطق ارسطو، سیاست مبتنی بر اخلاق، و قدرت مبتنی بر فضیلت است. دستیابی به قدرت، بایستی با روش مناسب، با ابزار مناسب، در زمان مناسب و با غایت مطلق همراه باشد.
بررسی ماهیت دانش سیاسی از منظر ارسطو، از یکسو میزان قرابت بین اندیشهی سیاسی ارسطو با اندیشهی سیاسی اسلام، و در سوی دیگر میزان فاصله بین غایت دانش سیاسی ارسطو و دانش سیاسی غرب معاصر را در در سه جهت اخلاق، فضیلت و معنویتگرایی برجسته میسازد و اینکه دانش سیاسی غرب معاصر، تا کدام اندازه از اخلاق، فضیلت و معنویت تهی گردیده و استوانههای آن مبتنی بر زور و متکی بر قدرت و خویی نظامیگری است.(نتایج تحقیق)
خلاصه ماشینی:
پرسش اساسي اين است که ارسطو چه چيزي را به عنوان دانش سياسي مطرح ميکند؟و دانش سياسي شامل چه مسائل و موضوعات مي شود؟ داراي چه وظائف و کارکردهاي ميباشد؟ و چه قرابت با انديشۀ سياسي اسلام دارد؟ دانش سـياسـي از منظر ارسـطو، آن نوع معرفتي اسـت که دربارة چيسـتي جامعۀ سـياسـي، اهداف و غايات سياست و حکومت و حکومت کمال مطلوب بحث ميکند.
136 132 اگرچند برخي آموزه هاي کتاب سياست مانند پذيرش بردگي ، طبقه بندي شهروندان ، برتري نژادي يونانيان بر ســـاير نژادها و تبييني که از عدالت و قدرت نســـبت به حقوق زنان ارائه مي دهد, هم در تقابل با آموزه هاي اســلامي قرار دارد و هم از ســوي پارادايم هاي مســلط و اومانيستي غرب مورد نقد جدي قرار دارد؛ اما با همۀ اين موارد، سياست ارسطو در تحليل روابط حاکم يت با مردم ، تبيين انواع حکومت و حکومت مطلوب ، تعيين چارچوب هاي دموکراسي, به ويژه بحثهاي او در بارة علل انقلاب و راه هاي پيشگيري از آن , هنوز تازگي دارد و با انديشۀ سياسي معاصر نيز ارتباط تنگاتنگي برقرار ميکند.
هدف اين نوشتار، بررسي ماهيت و سرشت دانش سياسي، وظائف دانش سياسي از منظر ارسطو و تبيين کارکرد آن در جامعه سياسي امروز است ؛ که ذيل چهار بخش کلي، مطرح ميگردد: 137 3 133 يکم : ريشه ها و زمينه هاي شکل گيري دانش سياسي ارسطو در خلق و آفرينش انديشه و عمل سياسي يک فرد زمينه ها، علل و عوامل مختلف اجتماعي، تاريخي و فرهنگي نقش دارند.