"ام فروه گفت:مرا به مرگ تهدید میکنی؟ به خدا سوگند باکی ندارم که قتل من به دست چون تویی جاری شود و لیکن خبرت میدهم که بدانی،آسمان دنیا اول،دوم بعون،سوم سحقوق،چهارم ذیلول،پنجم ماین،ششم ماجیر،هفتم ابوث است.
چون این زن را به حضور معاویه حاضر کردند،گفت:هیچ میدانی تو را برای چه احضار کردهام؟» دارمیه جواب داد:«ندانم،جز خدای، غیب نداند.
» آنگاه معاویه از دارمیه پرسید:«آیا هیچ علی را دیدار کردهای؟»دارمیه گفت: «دیدهام.
»معاویه پرسید:«با این صد شتر چه میکنی؟» دارمیه گفت:«با شیر آنها کودکان بینوا را شیر میدهم و مردم بینوا را بهره میرسانم و اصلاح کار خلق میکنم.
» معاویه گفت:«آیا با این بخشش،مهر من جای مهر علی را در دل تو میگیرد؟» دارمیه گفت:«این از محالات است.
» معاویه در مقابل اعتقاد دارمیه به علی(ع)تسلیم شد و دستور داد صد ناقه با نرهای آن و ساربان آن در اختیار او بگذارند."