چکیده:
عشق به عنوان ودیعه ای الهی، مقوله ایست که به اشکال گوناگون در اشعارغاده سمان و عطار رخ می نماید. غادة با نگاه و زبانی زنانه ، روایتی جسورانه از مفهوم عشق دارد او به رهایی در عشق و آزادی عشق معتقد است عشق در اشعارش پیوند خورده با جنگ است و بر شعر او هراس را حاکم ساخته و رگه هایی از بی اعتمادی در آن به چشم میخورد که گهگاه پیوند خورده با رنج است. عشق انسانی وجه مشخصی در اشعار این شاعر یافته ، عشق به وطن و سروده های وطنی پس از عشق به همسر دراشعارش نمودی بارز یافته، وعمدتا تصاویر ارائه شده از وطن، درد، ویرانی و رنج است که جنگ براین امر تأثیر بسیار گذاشته است و در نظر حکیم نیشابور ، " درد" منشا عشق است ، دردی روحانی. انسان باید از تعلقات دنیایی رهایی یابد تا به وصال معشوق رخصت گیرد. در واقع عشق "عرفانی" در جای جای دیوان او به چشم می خورد که از نظر این حکیم گرانقدر در سخن نمیگنجد. عشق هدیه ای الهی است که تنها به پاکبازان عطا می گردد. این عشق با جنون همنواست و بدنامی را برای عاشق به همراه دارد، عاشق نیز باید خود را فنا کرده و در وجود معشوق غرق گردد تا با او یگانه شود