چکیده:
زمینه و هدف: در میان سخنوران بزرگ فارسی ـ اعم از متقدمان و متاخران ـ کمتر کسی را میتوان یافت که همانند مولانا جلالالدین محمد مولوی به نقش و تاثیر تمثیل ـ در تفهیم و انتقال مفاهیم به مخاطب ـ پی برده و از آن، به هوشمندانهترین و موثرترین شیوه استفاده کرده باشد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای مثنوی معنوی جهت استنتاج اصول تربیت اخلاقی در حکایات تمثیلی مولاناست.
روش مطالعه: روش پژوهش تحلیلی و از نوع تحلیل محتوای کیفی و استنتاج قیاسی است. بدین صورت که ابتدا با تحلیل محتوای حکایات و تماثیل اخلاقی دفاتر اول، دوم و سوم مثنوی معنوی به مفاهیم اخلاقی پرداخته میشود، سپس به استنتاج اصولی برای تربیت اخلاقی و دستهبندی آنها خواهیم پرداخت.
یافتهها: ابیات تمثیلی تعلیمی مثنوی را میتوان ذیل هفده عنوان یا اصل دستهبندی کرد: بعنوان مثال آخرتگرایی، ابتلا، استعانت از خداوند، حقیقتجویی، زیست اجتماعی، خودشناسی. ذیل هر عنوان، تفکیکهای جزئیتری ارائه شده و نمونههایی بعنوان شاهد مثال در اثبات مدعای تحقیق آورده شده است.
نتیجهگیری: فلسفۀ اخلاق مولانا از نظر قالب بیان، در دو سطح آرمانگرا و واقعیتگراست. اخلاق آرمانگرای مولانا، واقعیتگریز و ملکوتگرا بوده و رو به ناکجاآباد تجریدی دارد، اما اخلاق واقعیتگرای او از متن عقل معاش و عینیت ملموس اجتماعی نشئت میگیرد و متاثر از فرهنگ جنگزده و انسانیت مسخشدهای است که رهاورد تازش مغولان و نوعی تسلیمجویی گزیزناپذیر، جهت سازگاری محتاطانه با وضع موجود است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Among the great Persian speakers, both early and late, there are few who, like Maulana Jalaluddin Mohammad Rumi, understand the role and effect of allegory in understanding and transmitting concepts to the audience. Used in the most intelligent and effective way. The purpose of the present study is to analyze the content of the spiritual Masnavi to deduce the principles of moral education in Rumi's allegorical anecdotes.
METHODOLOGY: The research method is analytical and qualitative content analysis and deductive inference. In this way, first by analyzing the content of anecdotes and moral allegory of the first, second and third books of the spiritual Masnavi, moral concepts are dealt with, then we will infer principles for moral education and classify them.
FINDINGS: The allegorical allegorical verses of Masnavi can be classified under seventeen titles or principles: for example, heresy, affliction, seeking help from God, truth-seeking, biosocial, self-knowledge. Under each heading, more detailed distinctions are provided and examples are given as examples to prove the research claim.
CONCLUSION: Rumi's philosophy of ethics in terms of expression is on two levels: idealistic and realistic. Rumi's idealistic morality is realistic and kingdom-oriented and has nowhere to be abstracted, but his realistic morality derives from the text of subsistence reason and tangible social objectivity and is influenced by the war-torn culture and distorted humanity that leads to the Mongol conquest and a kind of submission. Inevitability is a matter of careful adjustment to the status quo.
خلاصه ماشینی:
مولانا در ابيات و حکايات مثنوي معنوي به تک تک اين فضائل و رذائل پرداخته است : بعنوان نمونه ميگويد: از خــدا جــويــيــم تــوفــيــق ادب بيادب محـروم ماند از لطف رب بيادب تنهاَ نـــــه خود را داشــت بـــــد بـلکــــه آتـش در همــــه آفـاق زد (مثنوي، دفتر اول ، ابيات ٧٧ـ ٧٨) در انديشۀ مولانا شناخت نفس موجب شوق به تحصيل کمالات و تهذيب اخلاق و دفع رذايل اخلاقي ميشود و با شناخت صفات و رذايل و پي بردن به راه علاج و درمان آنهاست که اخلاق او کامل ميگردد و ميتوان او را انساني اخلاقي ناميد.
ج ) فرمودن والي، آن مرد را که خاربن را که نشانده اي بر سر راه برکن (مثنوي، دفتر دوم ، ابيات ،١٢٣١- ١٢٧٢) همچو آن شــخص درشــت خوش ســخن در مــيــان ره نشــــانــد او خــاربــن رهــگــذريــانــش مــلامــتــگــر شــــدنــد بس بگفتنــدش : «بکن اين را»، نکنــد هـر دمـي آن خــاربـن افـزون شــــدي پــاي خلق از زخم آن پرخون شــــدي چون به جد حاکم بدو گفت : «اين بکن » گــفــت : «آري بــرکــنــم روزيــش مــن » مــدتــي فــردا و فــردا وعــده داد شــــد درخــت خــار او مــحــکــم نــهــاد تفسير و تمثيل : اين حکايت در زمينۀ تربيت اخلاقي داراي دلالتهايي است .