چکیده:
اخیرا دیوانی از اشعار ملکالشعرای بهار (1265-1330ش) به چاپ رسیده است که بهکوشش مرحوم، سیدمحمود فرخ خراسانی (دوست بسیار صمیمی بهار) در طول شش دهه گردآوری شده است. خوشبختانه این دیوان، از تغییرها، حذفها و دستکاریهای ناشی از سانسورها که در دیوانهای دیگر بهار به چشم میخورد، مصون مانده است. اکنون با مقایسهی این دیوان که آن را باید تحریر اولیه و اصیل اشعار بهار به شمار آورد، با دیوانهای مرسوم و تحلیل تغییرات شعری آنها، میتوانیم روند تطور شعر و اندیشهی بهار را واکاوی کنیم و نشان دهیم که به تعبیر متنپژوهان اجتماعی، در فرایند تولید و نشر دیوان بهار، چه تغییرات معناداری رخ داده است. در این مقاله میکوشیم با ذکر و تحلیل چند نمونه از تغییرات شعری بهار، روند تغییرات ایدئولوژیک شعری او را در چهار محور بررسی و تجزیهوتحلیل کنیم.
Mohammad Taghi Bahar is a national poet of Iran and one of the prominent figures in our contemporary literature and culture. His poetry Collection, which has been prevalent in the scientific and literary environment of the Persian language for decades, has been the basis of various studies. Recently another Poetry Collection of Malek Al-Sho'ra has been published that compiled by the Sayed Mahmoud Farrokh Khorasani - a very close friend of Bahar. This Farrokh collection took about sixty years. This collection of Bahar poem which has not yet been published, Remains immune to many censorship changes, deletions, and manipulations in the publishing process. Now by comparing this Poetry Collection - which should be considered the original writing of Bahar poetry - with other printed Collections and analyzing their poetic variations we can analyze the evolution of Bahar poetry and thought. Then we can show how meaningful changes have occurred in the process of production and publication of the Poetry Collection of Malek Al-Sho’ra. In this article, we try to analyze the process of Bahar poetic ideological evolution by mentioning some examples of his poetic changes.
خلاصه ماشینی:
اکنون با مقايسه ي اين ديوان که آن را بايد تحرير اوليه و اصيل اشعار بهار به شمار آورد، با ديوان هاي مرسوم و تحليل تغييرات شعري آن ها، ميتوانيم روند تطور شعر و انديشه ي بهار را واکاوي کنيم و نشان دهيم که به تعبير متن پژوهان اجتماعي، در فرايند توليد و نشر ديوان بهار، چه تغييرات معناداري رخ داده است .
براي نمونه ، هنگامي که او در سنين نوجواني، محمدعلي شاه را مدح ميگويد، او را چنين ميستايد: هم با خدايگـــان عرب دارد اتصال هم با خديو ملک عجم دارد انتساب (بهار، ١٣٩٧: ١٠٢) يا آنجا که نائب التوليه را مدح ميکند، او را از حيث نسب چنين وصف ميکند: از همه دهر تو افزون به جلال و نسبي زاده ي شاه عجم ، شبل امير عربي (همان ، ٣٤٠) روشن است که در اين دوره ، هنوز آتش وطن پرستي در انديشه و شعر بهار شعله نميکشد؛ اما بعدها که ديوان هاي مرسوم بهار به چاپ ميرسد، اين ابيات از اشعار او حذف ميشود.