چکیده:
ملاصدرا در بسیاری از مباحثی که دربارۀ تصدیق منطقی بیان کرده از همان اصطلاحات و اسلوب منطقدانان پیشین استفاده کرده است؛ این در حالی است که دو نظریۀ «اصالت وجود» و «اتحاد علم، عالم و معلوم» اقتضا میکنند تا او مسألۀ «تصور و تصدیق» را در یک دستگاه فلسفی متفاوت با نظام فلسفی جمهور حکما ارائه کند. این مقاله با توجه به نظریۀ اصالت وجود و با استفاده از روش تحلیل متنی، دیدگاه صدرالمتألهین را در تبیین حقیقت تصدیق منطقی بازخوانی کرده و رویکرد او را در مواجهه با دیدگاه منطقدانان پیشین تحلیل نموده است. در این راستا، این نتیجه بهدست آمد که ملاصدرا دیدگاه خود را با دو رویکرد متفاوت و در دو سطح مطرح کرده است: یک رویکرد بر اساس مبانی جمهور حکما (رویکرد ماهوی) و رویکرد دیگر بر اساس نظریۀ اصالت وجود و مطابق با مبانی فلسفی خاص او (رویکرد وجودی). همچنین این مطلب حاصل شد که دیدگاه ملاصدر دربارۀ حقیقت تصدیق منطقی، همان دیدگاه فارابی است با تأکید بر این نکته که چنین دیدگاهی صرفاً در رویکرد وجودی ملاصدرا و به پشتوانۀ نظریههای اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد علم، عالم و معلوم قابل تبیین است.
Mulla Sadra has used the same terminology and style of the earlier logicians in many of his discussions on logical belief (Tasdiq); while his two theories, “principality of existence” and “union of the knower and the known”, require that he address the issue to present the problem of “conception and belief” in a philosophical system different from the philosophical system of the sages. According to the theory of principality of existence and using the method of textual analysis, this article has re-read Mulla Sadra’s view in explaining the truth of logical belief and has analyzed his approach in the face of the view of previous logicians. In this regard, it was concluded that Mulla Sadra has expressed his view with two different approaches and on two levels: One approach is based on the principles of earlier logicians (essential approach) and the other approach is based on the theory of the principality of existence (existential approach). It was also argued that Mulla Sadra’s view of the truth of logical belief was the same as Farabi’s view, emphasizing that such a view was based solely on Mulla Sadra’s existential approach and backed by theories of the principality of existence, the gradation of existence, the substantial motion and the union of the knower and the known.
خلاصه ماشینی:
بازخواني و تحليل ديدگاه ملاصدرا دربارٔە تصديق منطقي (با توجه به نظريۀ اصالت وجود) ١ محمد حسين زاده (تاريخ دريافت مقاله : ۹۹/۳/۱۳- تار يخ پذيرش مقاله : ۱۳۹۹/۱۱/۱۹) چکيده ملاصدرا در بسياري از مباحثي که دربارٔە تصديق منطقي بيان کرده از همان اصطلاحات و اسلوب منطق دانان پيشين استفاده کرده است ؛ اين در حالي است که دو نظريۀ «اصالت وجود» و «اتحاد علم ، عالم و معلوم » اقتضا ميکنند تا او مسألۀ «تصور و تصديق » را در يک دستگاه فلسفي متفاوت با نظام فلسفي جمهور حکما ارائه کند.
اين نکته ، رويکرد وجودي صدرالمتألهين را با اين پرسش مواجه مي سازد که تصور و ً تصديق به عنوان دو امر وجودي و غير ماهوي ، صرفا با علم حضوري و شهود قابل درک اند و امکان علم حصولي به حقيقت آنها فراهم نيست ؛ در اين صورت ، چگونه در علم منطق مي توان به نحو حصولي از آنها بحث کرد و از اين مباحث در ساير مسائل منطق نيز بهره جست ؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت که بر اساس تفسير برگزيده از نظريۀ اصالت وجود١ ملاصدرا، ماهيت به عنوان ويژگي وجود، در واقعيت خارجي به صورت يک امر لامتحصل حاضر است ـ همان طور که جنس به عنوان يک امر لامتحصل در فصل مندمج و مستهلک است ـ و چيستي وجود را بيان مي کند.