چکیده:
زنان در بیان ناتوان بوده و عورت هستند، پس در مقابل ناتوانی کلام آنان سکوت کنید و عورتبودنشان را با مستقرکردن در خانهها بپوشانید. روایت مزبور در منابع روایی شیعه و اهلسنّت آمده است. «النِّسَاءُ عَی و عَوْرَةٌ فَاسْتُرُوا عِیهُنَّ بِالسُّکوتِ واسْتُرُوا عَوْرَاتِهِنَّ بِالْبُیوتِ» روایت اشاره دارد بر حجاب حداکثری و خانهنشینی زنان که برخی به آن استناد میکنند. گرچه روایت مذکور، دلیل اصلی حجاب شرعی نبوده و دلائل متقن دیگری از قرآن، سنت، عقل و اجماع بر حجاب شرعی وجود دارد، اما بررسی روایت به لحاظ سند و متن و همچنین تطور تاریخی از باب کشف حقیقت، تنقیح دادههای مربوط به زنان در منابع اسلامی و ارائه تصویر مناسب زن در اسلام به جامعه جهانی ضروری است. نوشتار حاضر با روش تحلیلِ تاریخی، فقهالحدیثی و تطورشناسی در صدد نقد و بررسی روایت یاد شده و تحولات تاریخی آن به لحاظ سند، محتوا تا قرن پنجم است. انتخاب بازه زمانی یادشده بهدلیل تطور معنادار حدیث از قرن سوم تا پنجم و تکرار اطلاعات در منابع از قرن پنجم به بعد است. بر اساس یافتههای تحقیق حاضر روایت «النِّسَاءُ عَی وعَوْرَةٌ» در پنج منبع شیعی تا قرن پنجم ثبتشده که چهار مورد ضعیفالسند و یک مورد حسَن است؛ اما به سبب تعارض با قرآن، سنت و سیره اهلبیتD و مسلمات علمی موثوقالصدور نبوده و قابل اعتماد نیست و نقش زیدیه در ورود آن به منابع امامیه پررنگ است. در منابع اهلسنّت از گزارشی که روایت مزبور را به پیامبرJ استناد دهد وجود ندارد و گوینده آن برخی صحابه مانند ابنمسعود، عمربن خطاب و ابنعباس هستند که تا قرن پنجم رشد وارونه سند داشته است. از سویی متن روایت با قرآن، سیره و سخن نبوی و مسلّمات علمی ناسازگار و حتی معارض میباشد. زمینههای تاریخی شکلگیری و رشد این حدیث و احادیث مشابه که در آنها به مذمت زنان پرداخته شده، نمایانگر سابقه وجود این تعبیرات در فرهنگ عمومی و ادبیات عصر جاهلی و ترویج آن توسط کوفیان و بصریان است.
The narration: Oالنساء عی و عوره فاستروا عیهن بالسکوت واستروا عوراتهن بالبیوتP (The women are incapable of expressing themselves and are genital [awrat], so be silent in the face of the inability of their words and cover their private organs by preserving in houses.) has been narrated in Shia and Sunni resources. The narration refers to the maximum hijab and housekeeping/ home-living of women as some thinkers think so. Although this narration is not the main argument for the religious hijab and there are other authentic arguments from the Quran, Sunnah, reason, and consensus on the religious hijab, it is necessary to study the narrative in terms of document and text, as well as the historical evolution of the discovery of truth, refining the data related to women in Islamic sources and presenting a proper image of women in Islam to the international community. The present research seeks to critique the mentioned narration with the method of historical analysis, accurate comprehension of hadith [fiqh al-hadith] and evolution studies, and its historical developments in terms of document and content up to the fifth century. The choice of the mentioned period of timing is due to the significant evolution of the hadith from the third to the fifth century and the repetition of information in the sources from the fifth century onwards. According to the findings of the present study, this narration has been recorded in five Shiite sources up to the fifth century, of which four are weak and one is good as documental studies; However, due to the contradiction with the Quran, the tradition and conduct of the Ahl al-Bayt (A.S) it has not been among the scientific authentic certainties and reliable while the role of Zaydiyya in its entrance into the sources of the Imamia is prominent. No report in Sunni sources cites this narration to the Prophet (P) and it is narrated by some companions such as Ibn Mas’ud, Umar ibn al-Khattab, and Ibn Abbas, who had an inverted growth until the fifth century. On the other hand, the text of the narration is inconsistent and even contradictory with the Quran, the Prophetic conduct and sayings, and scientific facts. The historical contexts of the formation and growth of this hadith and similar hadiths in which women are condemned show the history of these changes in the public culture and literature of the pre-Islamic era and its promotion by Kufis and Basrians.
خلاصه ماشینی:
بـر اساس يافته هاي تحقيق حاضر روايت «النساء عي وعورق » در پنج منبع شيعي تا قرن پنجم ثبت شده که چهار مورد ضعيف السند و يـک مـورد حسـن اسـت ؛ امـا بـه سـبب تعـارض بـا قـرآن ، سـنت و سـيره اهل بيت ع و مسلمات علمي موثوق الصدور نبوده و قابل اعتماد نيست و نقـش زيديـه در ورود آن بـه منابع اماميه پررنگ است .
١. جايگاه حديثي روايت »المرأة عورة « اين روايت در منابع حديثي شيعه مانند الکافي کليني، من لايحضره الفقيـه شـيخ صـدوق و امـالي شيخ طوسي با اختلاف در الفاظ و جابجايي واژگاني ديده ميشود که عبارت اند از: - اميرالمـؤمنين علـيع فرمـود: «لا تبـدءوا النسـاء بالسـلم و لا تـدعوهن إلـي الطعـام فـ ن النبي ع قال النساء عي وعورق فاستروا عيهن بالسکوت واستروا عـوراتهن بـالبيوت »؛ زنـان در بيان ناتوان بوده و بدنشان عورت اسـت .
دو روايت را کليني با الفاظ و مضـمون مشـابه از امـام صـادق ع از اميرالمـؤمنين علـيع از پيـامبرع ميآورد و شيخ صدوق پس از وي و شيخ طوسي نيز در الامالي ميآورد که در اين بخش بررسي سندي ميشود گرچه موثوق الصدوربودن روايات از مجموعه ارزيابيهاي بيروني، درونـي و عرضـه آن هـا بـه قرآن ، سنت ، سيره و مسلمات علمي به دست ميآيد و سـند بـه تنهايي نميتوانـد اعتبـار يـک روايـت را مشخص کند: روايت اول : «علي بن إبراهيم [عـن أبيـه ] عـن هـارون بـن مسـلم عـن مسـعدق بـن صـدقة عـن أبـي عبدالله ع قـال قـال أميـر المـؤمنين ع لا تبـدءوا النسـاء بالسـلم و لا تـدعوهن إلـي الطعـام فـ ن النبي ع قال النساء عي و عورق فاستروا عيهن بالسکوت و استروا عوراتهن بالبيوت » (کليني، ١٣٦٢: ٥٣٥/٥).