چکیده:
در سالهای اخیر، پیچیدگی اقتصادی، نقش مهمی در تبیین و آشکارسازی حقایق نهفته تفاوت رشد اقتصادی در میان کشورهای فقیر و غنی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از داده های بازه زمانی 2002 تا 2018 و روش رگرسیون حداقل مربعات دومرحلهای 2SLS و EGLS، علاوه بر بررسی تأثیر پیچیدگی اقتصادی بر عملکرد زیستمحیطی 18 کشور منطقه منا، به بررسی فرضیه منحنی کوزنتس در این کشورها پرداخته شده است. نتایج این پژوهش، نشاندهنده وجود رابطه معکوس و معنیدار بین شاخص پیچیدگی اقتصادی و شاخص عملکرد زیستمحیطی است، به گونه ای که با افزایش یک واحدی شاخص پیچیدگی اقتصادی، شاخص عملکرد زیستمحیطی بیش از 7 واحد کاهش می یابد. همچنین نتایج این پژوهش، نشان دهنده تأثیر معنیدار تحصیلات، شهرنشینی و صنعتی شدن بر شاخص عملکرد زیستمحیطی بوده، و منحنی U وارون زیستمحیطی کوزنتس، در این مطالعه تأیید نشده است.
In recent years, economic complexity has played an important role in explaining and revealing the latent facts of the difference in economic growth among the poor and rich countries. In this study, first the effect of economic complexity on environmental performance is investigated in 18 countries of Middle East and North Africa(MENA) using two-stage least squares regression(2SLS) method during 2002-2018. Then, the Environmental Kuznets Curve hypothesis is examined in these countries. The results show an inverse and significant relationship between economic complexity index and environmental performance index, so that by increasing one unit of economic complexity index, environmental performance index decreases by more than 7 units. In addition, the results show that there is a positive relationship between per capita income and environmental performance index, while per capita income square has an inverse relationship with environmental performance index, so Kuznets hypothesis about these countries is not confirmed. Finally, the results indicate a positive relationship between population, urbanization, corruption control, agriculture and trade with environmental performance, while industrialization and education have a negative relationship with environmental performance in the MENA countries.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر، با استفاده از داده های بازه زمانی ٢٠٠٢ تا ٢٠١٨ و روش رگرسیون حداقل مربعات دومرحله ای SLS٢ و EGLS، علاوه بر بررسی تأثیر پیچیدگی اقتصادی بر عملکرد زیست محیطی ١٨ کشور منطقه منا، به بررسی فرضیه منحنی کوزنتس در این کشورها پرداخته شده است .
(Sarkodie & Strezov, 2019) اثر کشش درآمدی با استفاده از مفهوم اولیه منحنی کوزنتس ، بیان می دارد که در ابتدای مسیر توسعه اقتصادی، با افزایش درآمد کشورها، تخریب محیط زیست افزایش می یابد، این تخریب تا رسیدن سطح درآمد کشورها به حد آستانه ای (متوسط ) ادامه می یابد و بعد از آن ، به دلیل افزایش درآمد و استفاده از فناوری های نوین ، با کاهش تخریب محیط زیست همراه است ( ,.
نتایج پژوهش ، نشان میدهد که پیچیدگی اقتصادی ، اثر منفی و معنی داری بر آلودگی محیط زیست داشته و همچنین فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس ، به صورت تجربی مورد تأیید قرار گرفته است ، و با بهبود تکنولوژی ، دانش و مهارت در اقتصاد، میزان انتشار دی اکسید کربن کاهش می یابد.
علاوه بر آن ، با توجه به مبانی نظری ارائه شده توسط محمد و سیدراپولس (٢٠١٠ ,Sidiropoulos &Mohamed ) و دادگر و نظری ( Dadgara ٢٠١٧ ,Nazari &) که بر تأثیر حکمرانی خوب بر آلودگی محیط زیست تأکید دارند، جامعه آماری مورد مطالعه ، کشورهای منطقه منا (شمال آفریقا و غرب آسیا) در نظر گرفته می شود که از نظر حکمرانی و اقلیم ، شرایط تقریبا مشابهی دارند.