چکیده:
نامه شش نهجالبلاغه خطاب به معاویه، نوشتهای است که امام(ع) در آن بر لزوم بیعت معاویه با ایشان و به شیوه احتجاج مورد قبول وی، با او سخن گفتهاند و به شبهاتی که مطرح کرده است، پاسخ استدلالی دادهاند. برخی از نویسندگان اهلسنت با استناد به این نامه، بیعت با خلفا را مطابق دیدگاه حضرت دانسته و در صدد انکار نصالهی امامت برآمدند. محمود شکری آلوسی از جمله نویسندگانی است که در کتاب «السیوف المشرقة مختصرالصواعق المحرقة» خود، پاسخ محققان شیعه را درباره شبهه مذکور ناکافی دانسته و آن را با بیانات متعدد رد کرده است. نوشته حاضر درصدد برآمد تا میزان اعتبار گفتههای وی را مورد تحلیل قرار دهد. با بررسی سیاقی نامه حضرت و دیدگاه بنیامیه درباره نصبالهی علی(ع)، آنچه او اظهار کرده است، انکار میشود و مداقه در جریانات تاریخی دوران نگارش نامه و تحلیل سخنان حضرت درباره معاویه، آنچه را او درصدد توجیه عملکردها و باورهای معاویه برآمده است، متزلزل میکند.
The letter of the six Nahj al-Balaghah addressed to Mu'awiyah is a writing in which the Imam (as) spoke to Mu'awiyah about the necessity of allegiance to him and in the manner of his acceptable protest, and gave an argumentative answer to the doubts he had raised. Citing this letter, some Sunni writers considered allegiance to the caliphs in accordance with the view of the Prophet and sought to deny the divine message of the Imamate. Mahmoud Shukri Alusi is one of the authors who, in his book "Al-Sayyuf al-Mashreqah al-Mukhtasar al-Sawa'iq al-Muharraqa", considers the response of Shiite scholars to the above-mentioned suspicion to be inadequate and refutes it with numerous statements. The present article seeks to analyze the validity of his statements. By examining the context of Hazrat's letter and Benjamiyya's view on the installation of Ali (as), what he has stated is denied, and a study of the historical currents of the period of writing the letter and analysis of Hazrat's words about Mu'awiyah, what he seeks to justify his actions. And Mu'awiyah's beliefs have come out, it shakes.
خلاصه ماشینی:
مقدمه نامه ششم نهج البلاغه ، از مرقومات حضرت به سال ٣٦هجري است که بنا به نقل کتـاب هـاي تاريخي و شروح نهج البلاغه ، اميرالمؤمنين براي تمام کردن حجّت بر معاويه و افراد سـطحي حجاز و عراق و شام ، نخست با نامه نگاري و سـپس بـا ارسـال اشـخاص بـه نـزد معاويـه ، تلاش کردند که پس از جريـان جمـل ، جنـگ خانمانسـوز داخلـي ديگـري دامنگيـر امّـت مسلمان نشود، چون نتيجه اي نگرفتند، جريربن عبداللّه بجليّ را که از طرفـداران عثمـان و از دوستان معاويه بود، به همراه نامه مورد نظر به نزد او فرسـتاده و در آن سـه موضـوع بيعـت خلفاي گذشته و اعتبار آنها، شوراي انتخابي مـوردنظر بـراي انتخـاب حاکمـان و پاسـخ بـه شبهات قتل خليفه سوم را با معاويه ، مطرح کردند؛ بنا به ديدگاه عده اي، به علت اينکه ايشـان در اين نامه ، بيعت را از شروط انتخاب حاکم و شورا را از شرايط اصـلي آن ذکـر مـيکننـد، هرآنچه شيعه در باب نص الهي و نصب رسول (ص ) دربـاره علـي (ع ) و اهـل بيـت ايشـان ذکر کرده اند، با اين نوشته انکار ميشود.