چکیده:
بر اساس مباحث نظری، تغییرات ساختاری در اقتصاد قادر است بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله متغیرهای مالیه عمومی مانند ترکیب مالیاتها اثر معنی داری داشته و همزمان از تحولات آنها نیز اثرپذیر باشد. اما این فرضیه ممکن است لزوما در همه کشورهای جهان برقرار نباشد. بر این اساس، این مقاله رابطه بین تغییرات ساختاری اقتصاد و تحولات ترکیب مالیاتی در کشورهای منتخب را با استفاده از آزمون علیت گرنجر بررسی میکند. نتایج به دست آمده از بررسی تجربی طی سالهای ۲۰۱۳-۱۹۸۰ میلادی نشان میدهد که علیت یک طرفه بین متغیرهای فوق برقرار بوده و در همه مراحل از تغییرات ساختاری، چه بر حسب شاخص سهم اشتغال (شاخص لیلین [۱]، ۱۹۸۲) و چه سهم ارزش افزوده بخشها (شاخص استویکوف [۲]، ۱۹۹۶)، بر شاخص تغییر ترکیب درآمدهای مالیاتی برقرار بوده و برعکس آن صادق نبوده است. هرچند سهم شاخص اشتغال به صورت فوری اثرگذار نبوده و عمدتا در وقفههای بعدی، بیشتر ظاهر میشود. نتایج این مطالعه رهنمون مناسبی برای سیاست گذاری مالیاتی در اقتصاد ایران میباشد
Based on theoretical points, structural changes are able to affect macroeconomic variables such as public finance variables significantly, and simultaneously take effect from those variables. This hypothesis is probably not true among all economies, necessarily. Therefore, this paper using Granger causality test investigates the relationship between economic structural changes and tax composition changes among several countries, which grouped based on level of their income. The results show that, there was one way causality between above variables during 1980-2013 and in the context of all stages of structural changes, either based on employment index (Lilien Index) or value added index (Stoikov Index), it was just one way causality effect from structural changes on tax composition changes index and opposite line wasnchr('39')t true. Although, the effect of employment index has not seen immediately but after some lags, its effect reveals. The findings have considerable implications on tax policy making in Iranchr('39')s economy.
خلاصه ماشینی:
رابطه بین تغییرات ساختاری اقتصاد و تغییرات ساختار مالیاتها: درسهایی برای سیاست گذاری مالیاتی ابراهیم رضائی ١ تاریخ دریافت : ١٣٩٦/٨/١٥، تاریخ پذیرش : ١٣٩٦/١٢/٢٣ چکیده بر اساس مباحث نظری، تغییرات ساختاری در اقتصاد قادر است بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله متغیرهای مالیۀ عمومی مانند ترکیب مالیات ها اثر معنی داری داشته و همزمان از تحولات آنها نیز اثرپذیر باشد.
نتایج به دست آمده از بررسی تجربی طی سال های ٢٠١٣-١٩٨٠ میلادی نشان می دهد که علیت یک طرفه بین متغیرهای فوق برقرار بوده و در همۀ مراحل از تغییرات ساختاری، چه بر حسب شاخص سهم اشتغال (شاخص لیلین ٢، ١٩٨٢) و چه سهم ارزش افزودة بخش ها (شاخص استویکوف ٣، ١٩٩٦)، بر شاخص تغییر ترکیب درآمدهای مالیاتی برقرار بوده و برعکس آن صادق نبوده است .
متعاقب این تغییرات ، ترکیب فعالیت های اقتصادی از جهت سهم آنها در تولید ملی دچار تغییراتی میشود که به طور مشخص در کشورهای در حال توسعه نیز انتظار بر کاهش سهم بخش کشاورزی و افزایش سهم بخش صنعت و خدمات وجود دارد.
اما شواهد و حقایق آشکار شده ای در ادبیات اقتصادی وجود دارد که نشان میدهد دنیای واقعی ترکیبی از دو دیدگاه فوق را انعکاس میدهد (همان : ٤٣٢) بر اساس این حقایق آشکارشده ، اولاً، تغییر در ترکیب بخش های اقتصادی، قادر است تغییرات درآمد سرانه را به میزان قابل توجهی توضیح دهد.
"Changes in Sectorial Composition Associated with Eco- nomic Growth", International Economic Review, Vol. 38(2), May, 431-452.
"A General Theory of Tax Structure Change During Eco- nomic Development" ,The Law School of Harvard University, Cambridge.