چکیده:
ﻫﺪف اﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، اراﺋﻪ دﮐﺘﺮﯾﻨﯽ دﻓﺎﻋﯽ- اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﯾﻪ اﻣﻨﯿﺖ ﻣﮑﺘﺐ ﮐﭙﻨﻬﺎگ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﻮاﻫﺪ و اﺳﻨﺎد ﺧﺮﯾﺪﻫﺎی ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺗﯽ در دوره ﻣﺤﻤﺪ رﺿﺎ ﺷﺎه ﭘﻬﻠﻮی اﺳﺖ. روش اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﻮده و ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ ﺻﻮرت، اﺳﻨﺎدی و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺤﻤﺪ رﺿﺎﺷﺎه، ﺑﺎ ﺧﺮﯾﺪ 14-F ﻫﺎ و ﺳﻔﺎرش ﻣﻮﺗﻮرﻫﺎی ﺳﻮﭘﺮ ﺟﺖ 16-F و 18-F و درﮔﯿﺮ ﺷﺪن در ﯾﮏ ﭘﺮوژه 50 ﻣﯿﻠﯿﺎرد دﻻری ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ ﺗﺠﻬﯿﺰات ﻧﻈﺎﻣﯽ و ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺗﯽ از اﯾﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه و ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ در ﺻﺪر ﺧﺮﯾﺪاران ﺳﻼح ﻫﺎی ﻧﻈﺎﻣﯽ از ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اروﭘﺎﯾﯽ و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪن ﺑﻪ ﯾﮏ ژاﻧﺪارم ﻣﻨﻄﻘﻪ ای، در ﺣﺎل ﺑﺮﻗﺮار ﮐﺮدن اﻣﻨﯿﺖ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ در داﺧﻞ ﻣﺮز ﻫﺎی ﺧﻮدش در ﺟﺮﯾﺎن ﺑﻮد و ﺑﺎ اﻣﻨﯿﺘﯽ ﮐﺮدن ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺧﺮﯾﺪ ﺗﺴﻠﯿﺤﺎت ﻧﻈﺎﻣﯽ، ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻦ دﯾﮕﺮ اﺑﻌﺎد اﻣﻨﯿﺖ ﺷﺪ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮدن ﺑﻪ آﺧﺮﯾﻦ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی ﻫﺎی ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺗﯽ، در ﺳﺎل 1357 ﺳﺮﻧﮕﻮن ﺷﺪ.
The main purpose of this study is to present a defense-security doctrine based on the
Copenhagen school security theory based on evidence and documents of arms purchases
during the reign of Mohammad Reza Shah Pahlavi. The method of this research is
descriptive-analytical and data collection is documentary and library. Mohammad Reza Shah,
by purchasing F-14s and ordering F-16 and F-18 super jet engines and getting involved in a $
50 billion project to buy military equipment and weapons from the United States and to
become the top buyer of military weapons from countries Europe, and at the same time
becoming a regional gendarme, was establishing imaginary security that ostensibly flowed
within its own borders, and by securing society and buying military weapons, it was ignoring
other aspects of security, and Finally, being equipped with the latest weapons technologies, it
was overthrown in 1979.
خلاصه ماشینی:
محمد رضاشاه، با خرید F-14 ها و سفارش موتورهای سوپر جت F-16 و F-18 و درگیر شدن در یک پروژه 50 میلیارد دلاری برای خرید تجهیزات نظامی و تسلیحاتی از ایالات متحده و قرار گرفتن در صدر خریداران سلاح های نظامی از کشورهای مختلف اروپایی و در عین حال تبدیل شدن به یک ژاندارم منطقه ای، در حال برقرار کردن امنیت خیالی بود که به ظاهر در داخل مرز های خودش در جریان بود و با امنیتی کردن جامعه و خرید تسلیحات نظامی، باعث نادیده گرفتن دیگر ابعاد امنیت شد و در نهایت با مجهز بودن به آخرین تکنولوژی های تسلیحاتی، در سال 1357 سرنگون شد.
درک شاه از توسعه، که عموما بدون توجه به بافت و ساختار اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران بود(شمسینی غیاثوند،1382)و تلاش برای اجرای آن در هیبت دولتِ مطلقهِ شبه مدرن 2 آن (میراحمدی و جباری نصیر،1389) که توسط برخی از نظریه پردازان(محمد علی همایون کاتوزیان، 1374) در قالب نظریه شبه مدرنیسم، تئوری پردازی شده است با برداشتی از امنیت که به زعم شاه، لازمه اجرای این برنامه ها بود که تنها ابعاد نظامی را در بر می گرفت (ابراهیمی 2014) و در خرید تجهیزات نظامی و تسلیحاتی خلاصه می شد.
آن چه که اتفاق افتاد این بود که شاه ایران، سالانه میلیون ها دلار خرید تسلیحاتی از آمریکا انجام می داد و رویه ای شده بود که ظرف چندین سال ایران از یک کشور نسبتا توسعه نیافته به لحاظ نظامی به یکی از ارتش های پیشرفته در جهان تبدیل شد(مک گلینچِی،2012: 129).