چکیده:
مطالعه حاضر به منظور بررسی تجربه زیسته ی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در ایام کرونا انجام شده
است. این مطالعه، یک مطالعه کیفی است که داده های آن از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان فارس بود. شمار شرکت
کنندگان در این مطالعه به ٤٥ نفر رسید که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های جمع آوری
شده با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل گردید. یافته ها نمایانگر شش مضمون کلی شامل : شیوه های تدریس، برگزاری کلاس ها و امتحانات، تکالیف، برنامه های فرهنگی و اجتماعی، سواد رسانه ای و طرز
فکر و روابط اجتماعی، بود. بر اساس نتایج حاصله، دانشجومعلمان از شیوه تدریس و برگزاری کلاسها و
حضور در برنامه های فرهنگی- اجتماعی در این دوران رضایت کافی نداشته اند. ضمن اینکه از مهمترین
مشکلات موجود در آموزش مجازی، به پایین بودن سرعت و پهنای باند اینترنت اشاره کرده اند. از سوی
دیگر، دانشجو معلمان دوره ی کرونا را فرصتی برای آشنایی و تقویت بیشتر خود در حوزه سواد رایانه ای
دیده اند و در بخش طرز فکر و روابط اجتماعی، دلتنگ شرایط حضوری و تعامل با سایرین می باشند.
خلاصه ماشینی:
در اين روش ، طبقات به طور مستقيم از داده هاي متني حاصل از مصاحبه ، استخراج ميشود و از طريق فرآيند طبقه بندي سيستماتيک ، کدها و مضمون ها مورد شناسايي قرار ميگيرند ٣- بحث نتايج يافته ها پس از تجزيه و تحليل داده هاي مطالعه ، تجربه زيسته ي دانشجويان دانشگاه فرهنگيان در ايام کرونا در قالب شش مضمون اصلي شامل : «١) شيوه هاي تدريس ٢) برگزاري کلاس ها و امتحانات ٣) تکاليف ٤) حضور در برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي ٥) سواد رسانه اي ٦) طرز فکر و روابط اجتماعي» دسته بندي گرديد که در ادامه مورد بررسي قرار ميگيرند.
نتيجه گيري بر اساس يافته هاي حاصل از اين پژوهش ، تجربه زيسته ي دانشجويان دانشگاه فرهنگيان در ٦ بخش مورد مطالعه قرار گرفت که عبارتند از: ١- شيوه هاي تدريس ٢- برگزاري کلاس ها و امتحانات ٣- تکاليف ٤- حضور در برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي ٥-سواد رسانه اي ٦- طرز فکر و روابط اجتماعي.
از ديدگاه دانشجويان ، کلاس هاي تشکيل شده براي دروس اختصاصي کيفيت مطلوبي نداشته اند و در دروس عمومي نيز نحوه ي تدريس و درگير کردن دانشجويان توسط استادان مختلف متفاوت بوده است و نياز به ايجاد فضاي فعال تر در فضاي مجازي ميباشد که اين مورد با پژوهش مولائي قولنجي (١٣٩٩) سازگار است .