چکیده:
این مقاله انواع توجیهات نظری و استدلالهای اخلاقی را مورد بررسی قرار میدهد که در جهت حمایت از رویکردهایی که میتوانند در معنای وسیع به عنوان «بازپروری» توصیف شود، ارائه شدهاند. این نوشته یک رویکرد تاریخی را اتخاذ میکند در حالی که ترسیمکننده توسعه ایدههایی است که از بازپروری حمایت میکنند که با اصول تعلیق مجازات و رسالت مسیحی برای نجات روانها در انگلستان و ولز شروع میشود. در متن قرن بیستم ظهور یک تأکید سودگرایانه بر افزایش افراد نجیب و اعضای مفید جامعه را مورد بررسی قرارخواهیم داد [که] متعاقباً توسط دلایلی که بر حالت تعهد یا بازپروری مبتنی بر حقوق تأکید دارند، به چالش کشیده شده است. اخیراً دلایل سودگرا در حالی که بر مساعدت بازپروری در جهت سلامت عمومی و کاهش خطر تأکید میکنند، نیز ارائه شدهاند. همین طور از توجیهاتی بحث میکنیم که تأکید دارند مجرمان، قربانیان و یا جوامع به عنوان سودبرندگان از بازپروری و سرویسدهندگان تعلیق مجازات، نیازدارند تا باهم در تضاد نباشند، نباید سرویسدهندگان تعلیق مجازات لزوماً از میان طیف گسترده از سهامدارانی که بالقوه توانایی خدمت را دارند، انتخاب شوند.