چکیده:
در پژوهش حاضر برای رسیدن به نظریهی زمینهای فرایند شکلگیری صدای سیاسی، با فعالان پویش #مادرم_ایرانی_است_من_کجایی_ام مصاحبه کیفی صورت گرفت و پرانتشارترین پستهای توئیتری، تحلیل محتوای کیفی گردید. نتایج نشان داد که در این پویش، با تقدم سازماندهی بر اعتراض، تقسیمکار تدریجی میان مادران ایرانی فعال، مسئولان، سازمانهای مردمنهاد و خبرنگاران شکل گرفت و استراتژیهایی نظیر جلوگیری از سیاسی شدن، گسترش صدا در فضای مجازی پس از شکلگیری تفاهم بین بازیگران سیاستی و بهرهگیری از استدلالهای بینامتنی در پیش گرفته شد. رسانههای اجتماعی به بستری برای انتشار محتوا و روایتگری، آشنایی، سازماندهی و اطلاعرسانی بین فعالان، کنشگری هشتگی، به رسمیت شناختن متقابل صدا و تلاش برای رساندن صدا به مردم و مسئولان خارج از پویش تبدیل گشت. مهمترین زمینههای این صدا عبارتند از: ضعف اعتماد، رویکرد فرهنگی منفی به مهاجران، فضای سیاسی تقابلی، محیط بینالمللی (فضای ناامن خاورمیانه، حمایت بینالمللی) و رسانههای اجتماعی (عدم امکان کتمان صدا و تسهیل روابط افقی و عمودی).
For the purpose of studying the development process of political voice, the campaign activists (#مادرم_ایرانی_است_من_کجایی_ام) were interviewed and the content of the most retweeted messages were qualitatively analyzed. Findings depict that “organize first, protest later” prepared a division of work between activist mothers, officials, NGO’s, and Journalists and some strategies like: preventing politicization, distribution in the virtual space after consensus between policy actors and intertextual reasoning were implemented. The social media became a ground for parts of the campaign to share contents and narrate, familiarize, organize and notify, do hashtag activism, recognize each other’s voice and try to make the voice heard by people and officials out of the campaign. The most important contexts are: the shortage of trust, negative cultural attitude to immigrants, antagonistic political environment, international (the insecure Middle East, international support), and social media (impossibility of incarceration of voice and facilitation of horizontal and vertical relations)
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان داد که در اين پويش ، با تقدم سازماندهي بر اعتراض ، تقسيم کار تدريجي ميان مادران ايراني فعال ، مسئولان ، سازمان هاي مردم نهاد و خبرنگاران شکل گرفت و استراتژيهايي نظير جلوگيري از سياسي شدن ، گسترش صدا در فضاي مجازي پس از شکل گيري تفاهم بين بازيگران سياستي و بهره گيري از استدلال هاي بينامتني در پيش گرفته شد.
در حالي که برخي بر اين اعتقادند که با تسهيل اجتماعات آنلاين و رابطه افقي بين افراد و گفتگو، گسترش انتشار و دسترسي به اطلاعات ، جلب توجهات گسترده در مدت زمان معدود، تسهيل نقش آفريني اقشار حاشيه اي و تقويت تعامل شهروندان و دولت مردان ، رسانه هاي اجتماعي کمک بزرگي به شکل گيري صداي عمومي نموده اند.
هانث ، بر شش پيش زمينه براي ايجاد و شنيده شدن صداي عمومي تاکيد دارد: ١- حقوق سياسي مبني بر تضمين مشارکت و اظهارنظر سياسي براي تمامي شهروندان ، ٢- پرکردن شکاف طبقات و گروه هاي سياسي (که باعث طرد برخي اقشار شده ) از طريق حوزه عمومي، ٣- رسانه هاي جمعي مسئول که ميتوانند اطلاعات مفيدي را در مورد موضوعات و مسايل جمعي فراهم آورند، ٤- تمايل شهروندان به حمايت مادي از مشورت چهره به چهره و سازمان هاي شهروندي، ٥- فرهنگ سياسي که از گرايش به انسجام وسيع با ديگران متفاوت و تعهد قوي به تعلق مدني حمايت ميکنند و ٦- دولت قانوني دموکراتيک مسئول و کارآمد و کارکردي که ميتواند نظرات شکل گرفته در حوزه عمومي را به منصه اجرا در آورد .