چکیده:
یکی از مسائل مورد اختلاف در فضای عرفان عملی و آداب صوفیان مقوله سماع است. واژه سماع گرچه در اصل لغت به معنای شنیدن است، ولی در اصطلاح صوفیان گاه بر حرکات موزون پس از سماع نیز اطلاق میشود. در این مقاله چیستی و حقیقت سماع و نسبت آن با بدعت، غنا، لهو و رقص مورد بررسی قرار گرفته است. طرح این مسأله از این جهت اهمیت دارد که برخی از منتقدان تصوف و عرفان به جهت اعمال و رفتار برخی از جهله صوفیه و تلقی خاص آنان از مجالس سماع صوفیان، حکم به حرمت آن داده و بدین سبب در اصل تربیت و سلوک عرفانی تردید کردهاند. نگارنده در این مقاله نتیجه گرفته که اولاً سماع صوفیان از مستحسنات صوفیه بوده و به رغم مخالفانی که حتی در میان خود اهل معرفت و تصوف دارد بدعت ضلالت و مذموم به شمار نمیآید؛ ثانیاً نسبت مطلق موسیقی که گاهی در مراسم سماع برخی از اقسام آن اجرا میشود و غنای محرّم شرعی نسبت عموم و خصوص منوجه بوده و همه اقسام موسیقی شرعا حرام نمیباشد و موسیقی سماع نیز غنای حرام نیست؛ و ثالثاً نسبت حرکات موزون و نمادین و رقصی که در شرع مقدس به عنوان لهو یا لغو حرام است عموم و خصوص مطلق بوده و فقط بخشی از آن حرکات که موجب تنزل انسان از مقام انسانیت به حیوانیت است، مورد اشکال بوده و قطعا سماع چنین رقصی محسوب نمیشود.
خلاصه ماشینی:
نگارنـده در ايـن مقاله نتيجه گرفته که اولا سماع صوفيان از مستحسنات صوفيه بوده و بـه رغـم مخالفـاني کـه حتـي در ميان خود اهل معرفت و تصوف دارد بدعت ضلالت و مـذموم به شـمار نمي آيـد؛ ثانيـا نسـبت مطلـق موسيقي که گاهي در مراسم سماع برخي از اقسام آن اجرا مي شود و غناي محرم شرعي نسبت عمـوم و خصوص من وجه بوده و همه اقسام موسيقي شرعا حرام نمي باشد و موسيقي سـماع نيـز غنـاي حـرام نيست ؛ و ثالثا نسبت حرکات موزون و نمادين و رقصي که در شرع مقدس به عنوان لهو يـا لغـو حـرام است عموم و خصوص مطلق بوده و فقط بخشي از آن حرکات که موجب تنزل انسان از مقام انسـانيت به حيوانيت است ، مورد اشکال بوده و قطعا سماع چنين رقصي محسوب نمي شود.
(کاشـاني، بيتا: ۱۹۳) از اين نوع عبارات ، چنين استفاده ميشود که سماع و وجدي که توسـط اصـوات ، الحان ، نغمه هاي مادي و موسيقيهاي مجاز عرفاني بـه دسـت ميآيـد، گرچـه بـراي سالکان مرتاض مبتدي که از رياضت خسته شده اند و قـواي آنهـا تحليـل رفتـه و بـه تقويت نياز دارند و بايد آنها را تقويت کنند تا سير و سلوک را رها نکنند و به ادامه راه تشويق شوند، کمال و قابل دفاع است ؛ ولي همين امر، نسبت به کساني که مراحل اوليه را پشت سر گذاشته ، بالا آمده اند و با ملکوت انس گرفته اند، نقص است .