چکیده:
پیشرفت های سریع فناوری، علیرغم مزایای فراوان، مشکلات بسیاری را برای انسان
معاصر به وجود آورده است. بشر متمدن امروزی، گرچه به ظاهر مرّفه می نماید، امّا
بیش از گذشته افسرده، نومید و تنهاست.
از دیگر سو، توجه و گرایش به معنویت نیز، امروزه، از اهمیت ویژه ای برخوردار است،
چرا که دیگر همانند گذشته، جدال با معنویت و خداوند، جدالی ترقی خواهانه به نظر
نمی رسد. از نظرجهان بینی توحیدی، امید تحفه ای الهی است که چرخ زندگی را به
گردش در می آورد و موتور تلاش و انگیزه را پر شتاب می کند.
امید در راستای تکامل انسان است و تکامل انسان درقرآن، بسوی خلیفه الله و مظهر
تجلی اسماء الهی است، از این رو، امید نیز در راستای تجلی صفات الهی نهادینه
شده در وجود بشر است.
از سوئی دیگر، در بدو آفرینش ،خداوند به سبب لیاقت آدم برای خلافت، علم به اسماء
31 ) پس انسانی که / را به او آموخت که از مصادیق بارز این اسماء، قرآن است: (بقره، 2
بخواهد شاکله خویش را برای حضور در قیامت ،هماهنگ با وجود تکوینی خود بسازد،
باید به این الگوی خلقت ،رو کند و بدند آنچه سبب صعود او در مسیر تکامل م یشود،
تنها قرآن و معارف وحی است. از این رو، نزدیکی و انس با آن، نردبانی برای ترقی و
اعتای معنویست و حفظ قرآن یکی از این راهکارهاست، چرا که حافظان کلام وحی،
می توانند در هر زمان و مکان، این نسخه شفابخش را برای جان ها و روان های مشتاق،
تاوت کرده و راه های سعادت و هدایت را به آن ها عرضه کنند.
این مقاله در صدد آن است تا اهمیت و نقش حفظ قران را، در تثبیت معارف الهی در
نهاد آدمی بیان دارد که اگر این حفظ با معرفت و تزکیه روح و ذهن نیز قرین گردد، انسان
به بالاترین مراتب کمال خواهد رسید.
خلاصه ماشینی:
از طـرف ديگـر، خداونـد در قـرآن ، همـواره تـلاوت آيات کتابش را تأکيد کرده اسـت مـا تيسـر مـن القـرآن > (مزمـل ،٢٠/٧٣) و قـرآن نيـز، بنـا بـه تصريـح خـود، کتـاب هدايـت و راهنمـاي ســلوک انســانيت و مربــي نفــوس و شــفاي امــراض قلبيــه و نوربخــش ســير الــي ال اســت (يونـس ،٥٧/١٠)، از ايـن رو، گـوش دادن بـه کلام الهـي و تـلاوت آيـات روح بخـش آن ، يکـي ديگـر از نيازهـاي بشـر اسـت کـه موجـب تسـکين دردهـاي انسـان مي شـود.
البته ،گرچـه رسـيدن بـه ايـن مراتـب بـراي ديگـر افـراد نيـز، کـه بـا تفسـير يـا سـاير معــارف کلام وحــي ، آشــنايي دارنــد، امــکان پذيــر اســت ، امــا احتمــال فراموشــي ايشــان ، بــه دليـل عـدم حفـظ آيـات الهـي و تسـلط بـر آن ، همـواره وجـود دارد.
پيامبـراکـرم؟ خـود، نخسـتين حافـظ قـرآن بـه شـمار مي رفتنـد و بـراي فـرا گرفتـن و از خاطر نبردن آن ، بسـيار تـلاش ميکردند، چنانکــه ابــن عبــاس ميگويــد: «کان النبــي ؟ إذا نــزل عليــه القــرآن عجــل بتحريــک لســانه لحبـه إيـاه و حرصـه علـي أخـذه و ضبط ـه مخافـة أن ينسـاه فنهـاه ال عـن ذلـک ، و قـال لـه : (القيامــة ،١٧/٧٥) لان (الحجــر،٩/١٥) و کان النبـي ؟ يقـرأ کل مـا حفظ ـه علـي جبرئيـل ؟ ليط مئـن قلبـه » پيامبـر؟ بـه سـبب عشـق شـديدي کـه بـه دريافـت و حفـظ قـرآن داشـت هنگامـي کـه پيــک وحــي ، آيــات الهــي را بــر او مي خوانــد، همــراه وي ، زبانــش را حرکــت مــي داد و شــتاب ميکــرد تــا آنچــه مي شــنود را فرامــوش نکنــد، ازايــن رو، خداونــد او را از ايــن کار بــاز داشــت و فرمـود: مـا آن را برايـت جمـع ميکنيـم ، چراکه (الحجـر،٩/١٥) و حضــرت بــراي اطمينــان کامــل از محفوظــات خويــش آن هــا را بــر فرشــته وحــي عرضــه ميکــرد.