چکیده:
به تحقیق کمتر شعری از اشعار فارسی وترکی شهریار هست که در ان با اسم خاصی
معروف ویا گمنام مربوط به شخصیتهای اجتماعی هنری دینی ادبی وسیاسی یکصد
سال اخیر مواجه نگردیم . در حقیقت دیوان شهریار علاوه برشعر تاریخ ادبیات وفرهنگ
وهنر فراگیر و ملی این سرزمین بدون جهت گیری ها وگزینشی کردن افراد و اشخاص
هم هست . دیوانی که بدون بسامدی کردن تمام واژگان ان تحلیل انها و نحوه نگرش
وزاویه ی دید استاد نسبت به ان واژگان شاید هیچ گونه اظهار نظر قطعی در زمین ه های
مختلف شناسایی ذهن وزبان شاعر نتوان کرد.
از این جهت خدای را شاکرم که توفیق به اتمام رسانیدن بخش اعظم اعلام را بر بنده
عطا فرمود تا گزارش مختصری از ان را در این کنگره ارایه نمایم . دراین تحقیق اعلام
دیوان فارسی و ترکی شهریار ابتدا به صورت جداگانه وبا درج شاهد مثال ونوع شعر
وصفحه نوش ته شدند وپس از مرتب کردن واماده نمودن فهرست الفبایی وجمع
شمارش هریک از اعلام در زیر عنوان مدخل مربوطه قرار گرفتند .مثلا برای نشان دادن
بسامد نام هوشنگ ابتهاج سایه به عنوان غزلسرای توانا و قدرتمند معاصر که درسال
1306 در شهرستان رشت متولد شده و کتاب (سیاه مش ق)ا ش با مقدمه ی شهریار به
چاپ رسیده وخود نیز از تاثیر پذیرفتگان مکتب شعری شهریار است به این شکل
عمل شده است.
غزل شیراز صفحه ی 83 از دیوان دو جلدی
روشن است اینکه دلم تنگ برای سایه است
خلاصه ماشینی:
ازجمله معروفترين اشعار شهريار خطاب به سـليمان رسـتم که در سال ١٣٥٧ سروده شده و در ان به علت نارضايتي مـردم از رژيـم شـاه کـه بـي عدالتي وحيف وميل کردن پول نفـت وکـشته شـدن مـشکوک ازشـمندترين جوانـان و متفکران نظير جهان پهلوان تختي ودکتر شريعتي از ان جمله است اشاره کرده و بـه بـاز گشت بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران از تبعيد به وطن اظهار اميدواري مي کند گوز چيرتلادي گوز قاماشدي اراز منله خوسانلاشدي عشقيم اياقلارين قاشدي سسين گلدي سليمانيم سنه قربان منيم جانيم نفتيميزي باصديريلار ملته قان قوسدورورلار بير عديه قيصديرير لار قالان قالير اج به سوسوز جوانديسا اجدي قودوز بيزبير دريا قان وئرميشيک زندانلاردا جان وئرميشيک قيرخ نسلي قربان وئرميشيک شريعتي تک انسانلار تختي کيمي پهلوانلار بيز اعتصاب ائتديک تمام الي يالين ائتديک قيام قويون گلير نايب امام جهاد دئسه دارتيلاريق قيريلساق دا قورتو لاريق قارداشلارين گوزونده ن اوپ بختيارين اوزونده ن اوپ صمدين ده سوزونده ن اوپ من ده تکه م سيزه قوربان تک جانيم ها ميزا قوربان اما آغاز سهنديه که خطاب به سهند ميباشد با تر جمه ي مختصري از ان چنين است : شاه داغيم چال پاپاغيم ائل داياغيم شانلي سهنديم باشي طوفانلي سهنديم باشدا حيدر بابا تک قارلا قيرولار قاريشيب سان ساواشار کن باريشيب سان ترجمه : کوه پرشان و شکوهم تاجدار ابلق من رشته کوه نام دارم هاله اي از طوفان دائم بر فرازت اي سهندم شهريار در ديوان اشعار خود به وحيـد دسـت گـردي (شـاعرومحقق و صـاحب امتيـاز مجله ي ارمغان ومؤسس انجمن ادبي حکيم نظامي )هم عنـايتي بـيش از همگنـان نـشان ميدهد و با ١١ بار تکرار نامش نام آثارش را جـزو ذخـاير فرهنگـي دانـسته و خـود را وارث ان ذخاير گرانبها مي شمارد: گويي خطاب ناصر خسرو به مقبره از قرنها گذشته به امواج راديو اينک به گوش ماست که ياران کجا شدند من شعر رودکي که به خاک شهيد گفت تکرار ميکنم به رثاي سهند خود اويک تن و به چشم خرد از هزار بيش با اين قيام ملت و غوغاي رستخيز در زير بال پرچم پيروز انقلاب در موکب شريعتي قهرمان ما يا "تختي " جوان جهان پهلوان ما همراه با شهيد درخشان "مطهري " اين هم "سهند" ماست که از دست ميرود.