چکیده:
این مقاله در پی تأکید بر بازخوانی «آثار ماندگار»است و آن را همچون یک ضرورت برای فهمی تازه از آنها یا شنیدن صداهای ناشنیدهشان میداند. بازخوانی یک اثر بهعنوان ضرورت، دیدگاهی است که آنتوان برمن، فیلسوف و نظریهپرداز فرانسوی، آن را مطرح میکند که درواقع ریشه در نگاه او به جهان هستی دارد. ازنظراوحقیقت هستی در زبان تجلّی مییابد و جایگاه این تجلّی، آثار مکتوب ماندگار از گذشتهاند که به باور او همه بر ساختاری شفاهی استوارند واگردقیقتربگوییم، صدامند هستند. صدامندی یک اثر هماناست که حیات و ماندگاری آن را تضمین کرده، از سوی دیگر، آن را از دست محتوایی ثابت و قابل مهارخارج میکند. بنابراین با این رویکرد، اثر به حقیقتی مقطّع تبدیل خواهد شد که همواره نیاز به بازخوانی خواهد داشت تا صداهای ناشنیدۀ آن یا به عبارتی، قطعههایی از این حقیقت مقطّع که این نظریهپرداز بر آنها نام «صفحات گمشده» مینهد، شنیده شود. نگارنده برای عینیت بخشیدن به این دیدگاه، از میان آثار مکتوب زبان فارسی، سفرنامۀ ناصرخسرو را بهعنوان مورد مطالعه برگزیده است. نخست، در مقدّمه به فرازهایی از نگاه برمن در رابطه با اثر و ویژگیهای آن میپردازد و سپس در پرتو این نگاه قصد دارد صداهای تازهتری از سفرنامه را بشنود که محصول بازخوانی است. شیوۀ این مقاله، استقرایی است؛ به این مفهوم که تلاش خواهد کرد ازطریق پرسش و پاسخ به این صداهای ناشنیده که ما آنها را سکوت عامدانۀ ناصرخسرو در سفرنامهمیدانیم، دست یابد.
Abstract This article seeks to emphasize "the re-reading of the enduring literary works" and considers it a necessity to gain a new understanding of them or to hear their unheard voices. "Re-reading" the enduring literary work as a necessity is a view put forward by the French philosopher and theorist Antoine Berman, which is in fact rooted in his view on existence. In his opinion, the truth of existence manifests in language, and the expression of this manifestation is in the written works of the past, and according to him, all of them, are based on an oral structure, and carried by a voice, to be precise. The sonority of literary work is the one that guarantees its survival and durability, and on the other hand, takes it out of the hand of a fixed and controllable content. Accordingly, the literary work will become a fragmented truth that always needs to be re-read so that its unheard voices, or in other words, "pieces" of this fragmented truth, that the theorist calls the "lost pages", can be heard. To give objectivity to this view, the author has chosen Nasir Khusraw's Safarnama as the subject of study among the written literary works of Persian language. First, in the introduction, he discusses aspects of Berman's views about the literary work and its features, and then, in the light of this view, he intends to hear newer voices from Safarnama, which are the product of re-reading. The approach of this article is inductive, that is, it tries to achieve, through questioning and answering, unheard voices that we call Nasser Khosrow's "deliberate silence" in Safarnama. Keywords: Antoine Berman, literary work, voice of the text, Nasir Khusraw's Safarnama, deliberate silence, Ismaili network.
خلاصه ماشینی:
ناصرخسرو بعد از معرفي خود ازلحاظ شهرت و مقام و نام و کنيه ، در همان آغاز به تاريخ ٤٣٦ ق اشاره ميکند که براي انجام يک کار ديواني از مرو خارج ميشود: «از مرو برفتم ، به شغل ديواني و به پنج ديه مروالرود فرود آمدم که در آن روز قران رأس و مشتري بود.
- او به عدد چهل اشاره ميکند که سن بلوغ فکري و پختگي و سرآغاز تحولات روحي است ١؛ اما آيا ميتوان باور داشت که او چهل سال بر باور و دين رايج زيسته و در درونيترين لايه هاي دو حکومت خليفه باور بغداد، يعني غزنوي و سلجوقي خدمت کرده و يک شبه با يک خواب متحول شده است ؟ همچنين درخصوص يکي از پرسش هاي کلي اين تحقيق بايد پرسيد: - مردي که در ديوان حکومت غزنويان و سلجوقيان حضور دارد، مگر ماجراي حسنک وزير و حال بر دار کردن او را براي بردن حاجيان از طريق مصر به مکه و اتهام قرمطي شدنش را نشنيده بود که سلطان مسعود غزنوي براي به دار کشيدن او پيام ميفرستد که : «ما بر تو رحمت خواستيم کرد؛ اما اميرالمؤمنين نبشته است که تو قرمطي شده اي و به فرمان او بر دار ميکنند» (بيهقي، ١٣٨٦: ٢٣٤).
ميپرسيم : - آيا پذيرفتني است که مسافري به اميد ديگران سفر کند تا هزينه هاي او را صدقه کنند، آن هم مرد حکيم و محتشمي چون ناصرخسرو؟ - چرا بايد در اين شهر سه ماه اقامت کند؟ سر درفش خود کرده بود.