چکیده:
انسان موجودی متکامل و چند بعدی، دارای توانمندی و سرمایه های بالقوه، باخلقتی پیچیده و دوران زندگی متفاوت، دارای حقیقت و هویتی ارزشمند و مختار بر اعمال، و آگاه بر هستی، ونگران از سرنوشت خود، که بدنبال کمالات نامحدود و دارای قدرت اندیشه و فکر، انتخاب و تصمیم گیری که می تواند جاودانگی را در یابد.مقرب درگاه الهی و مسجود فرشتگان، که نیازمند راهنمایی و دغدغه اش کشف راه درست زندگی، که مسلح به ابزار شناخت و انتخاب که اگر پیام الهی را درست دریابد و درک درست از خویش داشته باشد و جهان را خوب بنگرد حقیقت زندگی را خواهد یافت.انسان موجودی نیمه ملکوتی است که دارای کرامت و شرافت ذاتی و در گذر زمان نقش ویژه ای داشته و کلمه ای عام و مختص جنس خاصی نیست بلکه به عنوان افراد نوع انسان،که ویژگی های فطری یکسان و هدف مشترکی دارند که با استفاده از سرمایه های وجودی خود میتوانند به اهداف و آرمان های ایده آل برسند. گرچه در ویژگی های انسانی باهم مشترک اند و خداوند برای هر دو هدف واحدی معین کرده است و هیچکدام بر دیگری برتری ذاتی نداشته و ملاک ومعیار برتری فقط تقوی است.اما زن و مرد به عنوان انسان در یک نقطه به هم متصل و نقش جدیدی را می پذیرند. گرچه از لحاظ احساسات و عواطف و برخی از خصوصیات روحی و جسمی با همدیگر متفاوت اند اما نقش های مشترکی نیز دارند و باید درک درستی از هم داشته و به تفاهم برسند. علم در معنای مطلق آگاهی است و قرینه اش جهل و نادانی است و علوم در ارتباط باهم اند و اختصاتی دارند که یکی از این رشته ها علوم انسانی است که به تجربه صرف متکی نیست و می تواند از قیاس و عقل و حکمت ... کمک گیرد.باپدید آمدن روابط میان انسان ها، اصولا حقوقی بر این روابط مترتب می شود و با عقد و نکاح رابطه حقوقی بین پسر و دختر به عنوان افراد انسانی ایجاد و معاهده ای دو جانبه اصالتا یا وکالتا شکل می گیرد و اولین کانون حقوقی، حقوق خانواده است و به دنبال این روابط دیگر حقایق در حقوق متجلی می شود و این یک رسم فرا ملتی و ملیتی و جهان محور است ومربوط به زمان ومکان خاص نیست.کرامت یک واژه عام وکرامت انسان، از مسایل مشترک میان همه ادیان الهی است. تاریخ جامعه بشری مملو از وقایع و حوادث و اتفاقاتی است که برخی از آنها پیشرفت های مادی و معنوی بیشماری به ارمغان آورده و برخی بشریت را به مصائب و خسارات بسیار مبتلا ساخته است. نظریه جامعه شناختی حقوقی، نظریه ای است که مبنا و اساس حقوق را در واقعیت های اجتماعی و دنیاپدیداری جستجو می کند و به جای خلق و ابداع یک نظام هنجاری مبتنی بر فرض و بنا برآن به اراده دولت اهتمام خود را مصروف داشته است. حق کرامت از مصادیق شخصیت محسوب و وجدان حقوقی امری خدادادی است.
خلاصه ماشینی:
آنچه در آیه شریفه بدان تصریح گردیده همان چیزی است که امروزه از آن به کرامت ذاتی، طبیعی و یا حیثیت ذاتی انسان تعبیر میشود و دنیای غرب نیز پس از گذراندن دوران سیاه قرون وسطی به این مهم پی برده و آن را در اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجاند.
سعدی شیراز نیز در شعر جهانی خویش به زیبایی این نکته را یادآور شده است: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی اعلامیه حقوق بشر اسلامی نیز که در تاریخ 14 محرم الحرام 1411 قمری برابر با 15 مرداد 1369 شمسی در قاهره به تصویب رسید، با الهام از تعالیم والای اسلام در ماده اول خود چنین آورده است: الف ـ بشر به طور کلّی، یک خانواده میباشند که بندگی خداوند و فرزندی آدم آنها را گرد آورده و همه مردم در اصل شرافت انسانی و تکلیف و مسئولیت برابرند، بدون هر گونه تبعیضی از لحاظ نژاد، یا رنگ یا زبان یا جنس یا اعتقاد دینی یا وابستگی سیاسی یا وضع اجتماعی و غیره.
نکته مهم و شایسته توجه آن است که: هر چند انسان با تلاش و کوشش خویش به مراتب و مراحل والای کرامت دست یازد و از همنوعان خویش پیشی گیرد، اما این نابرابریهای اجتماعی که ممکن است امتیازهای اجتماعی را نیز به دنبال داشته باشد خللی به حقوق اولیه آدمی که بر بنیان و بنیاد انسانیت او پیریزی گشته و مترتب است، وارد نمیآورد و اشتراک انسانها در حقوق مبتنی بر کرامت ذاتی استوار و پایدار خواهد ماند.