چکیده:
بر اساس نظریه امر بین الامرین، انسان نه کاملا مجبور است و نه کاملا آزاد، بلکه در میان این دو قرار قرار دارد. از سوی دیگر از برهان فسخ عزائم که بر گرفته از سخنان امام علی ع است، فهمیده میشود که خداوند مانع انجام برخی از افعال انسان مختار میشود. در این صورت انسان در عین داشتن اختیار مجبور است و این گزینه، تناقضنماست. به لحاظ اهمیت برهان فسخ عزائم و شناسایی عقیده شیعه در جبر و اختیار تبیین رابطه مذکور، ضروری است. این تحقیق بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی به توضیح رابطه دو اعتقاد ماخوذ از منابع شیعی(امر بین الامرین و برهان فسخ عزائم) از طریق رابطه طولی اراده الهی و اراده انسان، علت تامه بودن و ناقصه بودن این دو اراده را تبیین کند و با بیان اینکه گاهی به دلیل مصلحت جامعه است که تصمیم انسان شکسته میشود به حل این تناقض ظاهری بپردازد.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی به توضیح رابطه دو اعتقاد مأخوذ از منابع شیعی(امر بین الامرین و برهان فسخ عزائم) از طریق رابطه طولی اراده الهی و اراده انسان، علت تامه بودن و ناقصه بودن این دو اراده را تبیین کند و با بیان اینکه گاهی به دلیل مصلحت جامعه است که تصمیم انسان شکسته میشود به حل این تناقض ظاهری بپردازد.
روشن است که نظریه امر بین امرین بسیار دقیقتر از آن است که این مثال با آن تطبیق کند، بدین جهت توضیح این مطلب عمیق نیاز به مقدمات فلسفى دارد، اما به اختصار بیان میشود که هستى هر موجود و پدیدهاى، پرتویى از شأن و هستى خداست و هیچ ذرهاى در عالم نیست، مگر اینکه تحت پرتو نور الهى قرار دارد، به همین طریق هر فعل و کار و اثرى که از موجودات صادر میشود، فعل و اثر خداوند است.
(سبحانى، 1356: 291-286) پس امر بین امرین به این معناست که در عین اینکه فعل مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز میباشد، اما اراده و اختیار انسان در عرض اراده الهى نیست تا شریک در اراده الهى شود، بلکه به بیانى که گفته شد در طول اراده الهى است.
پس انسان مجبور نیست، زیرا ملاک اختیار، یعنى قدرت و اراده در او موجود است و در عین حال او مختار على الاطلاق نیز نیست، زیرا مقدمات کار در اختیار او نیست و این همان معناى امر بین امرین است که بر تمام افعال صادره از انسان حاکم است.