چکیده:
در پزشکی مدرن، یافتههای پاراکلینیک سهم عمدهای از فرآیند تشخیص و درمان را به خود اختصاص دادهاند و تصمیمگیری پزشک تا حد بسیاری با کمک این یافتهها صورت میگیرد. گسترش این تکنولوژیها نقش گفتگوی پزشک و بیمار که لازمهی طبابت بالینی است را کمرنگتر کرده است. این در حالی است که طبابت اساساً فرآیندی هرمنوتیکی بوده که نیازمند حصول فهم مشترکی بین پزشک و بیمار است که این فهم در بستر مواجههی بالینی روی میدهد و بنابراین یافتههای پاراکلینیک به هیچ وجه جایگزین گفتگو با بیمار نخواهند بود؛ لذا اهمیت توجه به هرمنوتیک در پزشکی از این روی قابل درک است. مقالهی حاضر ضمن ارائهی توضیحی از هرمنوتیک گادامر، فرآیند حصول فهم را از منظر گادامر واکاوی کرده و کاربرد آن را در پزشکی طرح و مستدل میکند که خوانش هرمنوتیکی از طبابت، چنانکه مورد نظر گادامر است، توجه به مفهوم ارسطویی فرونسیس را طلب میکند. از آنجا که همدلی لازمهی حصول فهم مشترک یا به تعبیر گادامر «امتزاج افقهای فهم» است در ادامه بحث، به همدلی نظر کرده و در این راستا شماری از تعاریف متداول همدلی در پزشکی را بیان میکند. در نهایت با نقد رویکردهای رایج همدلی، فهم پدیدارشناسانهای از همدلی با کمک تفاسیر لو آگوستا ارائه داده و همدلی را صرفاً ابزاری برای افزایش رضایت بیمار از پزشک نمیداند بلکه با تاکید بر امتزاج مفهومی هرمنوتیک و همدلی، آن را شرط مهم و اساسی جهت حصول فهم مشترک در فرآیند گفتگو بالینی میپندارد.
In modern medicine, paraclinical findings carry out a major role in the process of diagnosis and treatment and physician decisions are largely made with the help of these findings. The expansion of these technologies has diminished the role of physician-patient dialogue, which is necessary for clinical practice. However, medicine is fundamentally a hermeneutical process that requires a common understanding between the physician and patient, which takes place in the context of clinical encounter, and therefore para-clinical findings will in no way replace the conversation with the patient; therefore, the importance of paying attention to hermeneutics in medicine is understandable. This article, as well as presenting an explanation of Gadamer's hermeneutics, analyses the process of understanding from Gadamer's point of view and argues that the hermeneutical reading of medicine, as Gadamer intends, requires attention to the Aristotelian concept of phronesis. Since empathy is necessary to achieve a common understanding, or, in Gadamer's words, a “fusion of horizons of understanding”, this article goes on to discuss empathy and introduce some of common definitions of empathy in medicine. Finally, by criticizing the common approaches to empathy, presents a phenomenological understanding of empathy by employing Lou Agosta's interpretations, and considers empathy not only as a tool to increase patient satisfaction with the physician, but also by emphasizing on conceptual fusion of hermeneutics and empathy, considers empathy as a critical and basic condition for achieving common understanding in the clinical dialogue process.
خلاصه ماشینی:
در این نوشته ، ابتـدا تـلاش داریـم تـا هرمنوتیـک (Hermeneutics) گفتگـویی گـادامر را روشن سازیم و پدیدار فهم را از منظر وی تبیین مینماییم و به کاربست هـای هرمنوتیـک در پزشکی اشاره خواهیم کرد و سپس استدلال مـیکنـیم کـه خـوانش هرمنـوتیکی از طبابـت ، چنانکه مورد نظر گادامر است ، توجه بـه مفهـوم ارسـطویی حکمـت عملـی یـا فرونسـیس (Phronesis) را طلب میکند.
از آنجا که همدلی لازمه و شرط حصـول فهـم مشـترک یـا بـه تعبیر گادامر «امتزاج افق های فهم » است در ادامه بحث به همدلی بالینی نظر میکنـیم پـس از بیان تعدادی از تعاریف رایج به نقد آن هـا خـواهیم پرداخـت و در پایـان بـر اسـاس تفسـیر لو آگوستا (Lou Agosta) از هایدگر، مدلی برای همدلی پدیدارشناسـانه Phenomenological) (empathy خـود ارائـه داده و بــه تشـریح آن مــی پـردازیم و بـه کمــک توضـیح چرخــه ی پدیدارشناسانه ی همدلی، مفهوم مد نظر خود را شفاف تر خواهیم کرد.
در نتیجه فهم طبابت با به کار بستن آن حاصل خواهد شد یعنی در هنگام عمـل بـه آن و در هنگام فرآینـد گفتگـو بـا بیمـار اسـت کـه فهـم روی مـیدهـد؛ بـه عبـارتی، پزشـک در ٢٤٢ فلسفۀ علم ، سال یازدهم ، شمارة اول ، بهار و تابستان ١٤٠٠ هر مواجهه ی بالینی نه صرفاً کل را بر جزء اطلاق میکند بلکه به بازتعریف از کـل مـیرسـد و از این جهت ، کار او لازمه فهمی هرمنوتیکی است که این هرمنوتیک ، سـاختاری کـاربردی (praxical) دارد(١٤).