چکیده:
از شاخصههای برجسته حکومت آل مظفر (713-795ق/1314-1393م) به عنوان یکی از حکومتهای محلی عصر فترت، بهرهمندی زیاد از مذهب در رویههای سیاسی و رفتارهای حکومتی است. حکام شافعیمذهب مظفری، بهمنظور حفظ منافع و کسب مشروعیت، نزدیکشدن به گروههای مختلف مذهبی (صوفیان، سادات و شیعیان) و بهرهبرداری سیاسی از پایگاه مردمی آنان را مدنظر قرار میدادند. بهواسطه جایگاه مناسب اهل تصوف در قلمرو آل مظفر و علاقه حکام مظفری به این گروه مذهبی و سعی آنان در سازش و مدارا با مشایخ، زمینه ایجاد تعاملات دوسویه بین برخی صوفیان با این حکمرانان مهیا شد. یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای انجام شده، مبیین آن است که وجوه مختلف تعامل آلمظفر با صوفیان که شامل مواردی چون ابراز ارادت به مشایخ آنها، احداث خانقاه و لحاظ کردن امتیازات اقتصادی برای شیوخ صوفی است که بهدلایلی چون استفاده از پایگاه اجتماعی آنها برای کسب مشروعیت و مقبولیت، باور احتمالی به کرامات و اعمال خارق-العاده شیوخ صوفی و نیز عدم تمایل رهبران صوفی به مسایل دنیوی و حکومتی صورت میگرفت. در مقابل، بعضی از شیوخ صوفی با استقبال از عنایت حکام مظفری، برقراری تعاملات حسنه با آنها، انذار و پند دادن به مظفریان و دعای خیر و شفاعت برای آنان و رفع درگیری دو گروه متخاصم، به تاثیرگذاری هرچند اندک بر امور حکومتی آل مظفر و کاهش رنجهای مردم پرداختند.
One of the focal features of Al-Muzaffar government (1314-1393 AD) is the excessive application of religion in political practices and governmental behaviors. Aimed at preserving their interests and gaining legitimacy, MozaffariShafei'i rulers considered approaching various religious groups (Sufis, Sadats, and Shiites) and politically exploiting their popular position.The conversion of Sufism in this period into a social movement – even though the claim has no political power – led the Sheikhs of Sofia to be viewed as rivals in terms of social power.Owing to the prominent position of this religious group in Al-Muzaffar sovereignty, inclination of some Muzaffari rulers towards Sufism, and their efforts in compromise and tolerance with the Sheikhs , paved the ground for mutual interactions between some Sufis and the mentioned rulers. The findings of this research,which has been done with a descriptive-analytical method in the framework of library studies,indicate that various aspects of Al-Muzaffar interactions with Sufis, including the cases such as expressing devotion to Sheikhs, building monasteries and considering economic privileges for Sufi Sheikhs, had their own mainstreams such as exploiting their social base to gain legitimacy and popularity, fluctuating belief in the miracles and extraordinary deeds of Sufi Sheikhs ,and the avoidance of Sufi leaders towards worldly and governmental issues. On the other hand, to influence Al-Muzaffar government, though slightly and reduce the suffering of the people, some Sufi sheikhs welcoming the favours of the Muzaffari rulers established fine interactions with them through warning and advising Muzaffaris, praying and interceding for them as well ...
خلاصه ماشینی:
يافته هاي اين پژوهش که به روش توصيفي– تحليلي و بر مبناي مطالعات کتابخانه اي انجام شده ، مبيين آن است که وجوه مختلف تعامل آل مظفر با صوفيان که شامل مواردي چون ابراز ارادت به مشايخ آنها، احداث خانقاه و لحاظ کردن امتيازات اقتصادي براي شيوخ صوفي است که به دلايلي چون استفاده از پايگاه اجتماعي آنها براي کسب مشروعيت و مقبوليت ، باور احتمالي به کرامات و اعمال خارق العاده شيوخ صوفي و نيز عدم تمايل رهبران صوفي به مسايل دنيوي و حکومتي صورت مي گرفت .
به نظر مي رسد بخش مهمي از توسعه تصوف و رشد فزاينده صوفيان در ايـن عصـر بـه غير از حمايت اهل سياست را بايد در اقبال مردم به شيوخ و پناه بردن آنان به خانقاه ها نيز دانست .
مفروض ما حاکي از آن است حکومت آل مظفر کـه ديـن را پايـه اساسـي کسـب مشروعيت و مقبوليت عامه قرار داده بود، درصدد برآمد تا تعاملات حسنه اي با کليه گروه هاي مذهبي از جمله اهل تصوف برقرار کند تا از اين رهگذر بتواند در اين دوره پر آشوب ، حکومـت خـويش را بـا پشتوانه محکمي حفظ و قلمرو را گسترش دهد.
مقاله ديگر «تصوف مشايخ صوفي يزد در قرن هشتم هجري» از محمد حسن ميرحسيني است که به بحث تصوف در يزد و شرح حال چند تن از صوفيان و کرامات آنـان در قـرن هشـتم هجـري پرداخته است که اشارات مختصري نيز به اين مهم که برخي از امراي مظفري مريـد آنـان بـوده انـد، شده است .
اين گونه ارادت شاه شجاع به صوفيان تا پايـان عمر، نشان مي دهد که امراي مظفري فقط به دليل سياسي به شيوخ صوفي نزديک نشده و به آن هـا اعتقاد قابل توجه نيز داشته اند.