چکیده:
یکی از راههای شناخت عمق و غنای غزل حافظ میتواند استفاده از نظریات نوین باشد؛ بنابراین در جستار حاضر مجموعه غزلهای طنز و حسبحال حافظ با استفاده از نظریهی «زبانشناسی نظاممند نقشگرای هالیدی» که در تجزیهوتحلیل متون گفتاری، نوشتاری، ادبی و سبکشناسی کاربرد فراوانی دارد، بررسی و تحلیل شده است. در این غزلها و براساس تئوری ارزیابی که یکی از سه نظام تشکیلدهندهی نقش بینافردی است و در ریزنظام نگرش، سه حوزهی احساسی «تاثیر، قضاوت و قدردانی» قابلطرح است، بیشترین بسامد صفتها بهترتیب در حوزهی داوری، تقدیر و انفعال کاربرد دارند. این نکته نشان میدهد که حافظ در این غزلها از واژههایی که بیانگر احساسات و فرایند ذهنی واکنشها باشد، کمتر استفاده کرده و درمقابل، بیشترین استفاده را از واژههای بیانگر ارزیابی رفتار بشری برده است. ازسویی بسامد صفاتی که در نقشهای غیرتوصیفی به کار رفتهاند، بیشتر از صفاتی است که نقش توصیفی دارند و علت این امر، بزرگنمایی، تاثیرگذاری و بلاغت بیشتر است. نتیجهی فوق بیانگر این است که کاربرد صفات در غزلهای حافظ، با فرانقش بینافردی در دستور نقشگرای هالیدی انطباق دارد؛ بنابراین با استناد به بسامد دقیق نقش استخراجشده از این غزلها، اطلاعات مفید و ارزندهای در قالب جدول و نمودار ارائه شده است.
Understanding the depth and richness of Hafiz's sonnets requires the use of modern theories; therefore, in the present study, a collection of satirical and poetic sonnets of Hafiz using the theory of "Halliday's Systemic Functional linguistics" that is widely used in the analysis of spoken, written, literary, and stylistic texts has been studied and analyzed. In these sonnets and based on the theory of evaluation, which is one of the three systems that constitute the interpersonal role, and in the micro system of "Attitude" that three sensory domains of "affect, judgment, and appreciation" can be projected, the highest frequency of adjectives are used in the domain of judgment, appreciation, and affect, respectively. This suggests that in these sonnets, words that express the emotions and the mental process of reactions have been used less frequently by Hafiz. On the contrary, he has made the most use of words that describe the evaluation of human behavior. On the one hand, the frequency of the adjectives used in non-descriptive roles is higher than the descriptive ones and it is due to its more magnification, influence and rhetoric. The results mentioned indicates that the application of the adjectives in Hafez's sonnets correspond to the "Interpersonal" function of "Halliday's Functional Grammer"; Therefore, referring to the precise frequency of the functions extracted from these sonnets, useful and valuable information are presented in the form of charts and graphs.
خلاصه ماشینی:
اين نظريه در بررسي و تحليل سبک شناسي متون ادبي، در پي آن است که ارزش هاي مشترک ميان مخاطب و توليدکننده ي متن (گفتاري يا نوشتاري) را بررسي و تعاملات زباني را با حضور انتزاعي گوينده با مخاطب واکاوي کند و چگونگي تأييد يا رد، شور و هيجان ، تحسين و انتقاد و سبک و روش به کاررفته را براي تأثير بر مخاطب ، تحليل و هنجارهاي ارتباطي در متن را ارزيابي نمايد (٦ :٢٠٠٥ ,Martin and White)؛ بنابراين نويسندگان اين پژوهش برآنند تا دريابند که صفات مورداستفاده در غزل هاي طنز و حسب حال حافظ تا چه ميزان با تئوري ارزيابي از فرانقش بينافردي انطباق دارند و اين انطباق چه ارتباطي با موضوع غزل ها برقرار ميکند؛ درنتيجه نتيجه ي اين پژوهش ميتواند در تبيين سبک شعري حافظ براساس دستور نقش گرا، مؤثر واقع شود.
از ديگر آثاري که در آن ، متون ادبي با استفاده ازنظريه ي مذکور بررسي شده اند و ميتوانند به درک موضوع کمک کنند، مقاله ي «تحليل گفتمان شعر پنجره از فروغ فرخزاد ازمنظر زبان شناسي سيستمي- نقش گرا» (١٣٩٥)، از شروين خمسه است که شعر يادشده را تحليل کرده است .
» (ناتل خانلري، ١٣٧٣: ٦٥) ازطرفي حوزه هاي سه گانه ي تقدير، داوري و انفعال در تئوري ارزيابي، چگونگي يا ويژگيهاي رفتاري يا ظاهري پديده ها و انسان را ميسنجند و قضاوت ميکنند و اين موارد، منطبق بر مفهوم صفت بياني در دستور زبان فارسي است .