چکیده:
خانواده، بهعنوان یکی از نهادهای مهم جامعه، در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی شده است، که این موضوع، تاحد زیادی حاصل تغییر نگرشها و باورهای افراد جامعه نسبت به این نهاد است. در این رابطه، یکی از حوزههایی که در چند دهۀ اخیر شاهد دگرگونیهای چشمگیری در آن بودهایم، حوزۀ فرزندآوری و تمایل خانوادهها به داشتنِ فرزندِ کمتر است. در پژوهشِ حاضر، قصد داریم تا با رویکرد انسانشناسی زبانشناسی شناختی و بهشیوهای تطبیقی، مفهومسازی فرزند را در میان دو نسل مختلف از زنان متأهل فارسیزبانِ شهر تهران مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که این دگرگونیها، درواقع حاصل تغییر باورها و نگرشهای زنان نسبت به مفهوم فرزند است، که در استعارههای زبانی قابل ردیابی هستند. برای رسیدن به این هدف، از روششناسی کیفی و راهبرد قومنگاری استفاده شده است. با نمونهگیریِ هدفمند از بیست زن در دو گروه سنیِ 25 تا 40ساله و نیز 50 تا 70ساله که دارای فرزند هستند، با کمک مصاحبۀ نیمهساختیافته، دادههایی دربارۀ نگرش آنها نسبت به فرزند جمعآوری شد. در ادامه، دادهها با توجه به نظریۀ استعارۀ مفهومی در زبانشناسی شناختی مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. نتایجِ بهدستآمده نشان میدهند که استعارههای بهکاررفته دربارۀ فرزند توسط این دو گروه دارای تفاوتهای قابل تأملی هستند.
کلیدواژهها: استعارۀ مفهومی، انسانشناسی زبانشناسی شناختی، شناخت فرهنگی، فرزندآوری.
The family has undergone many changes throughout the history, as one of the most important institutions of society. These changes are mainly due to the changes in people’s attitudes and beliefs towards this institution. In this regard, one of the domains that has undergone striking changes over the last few decades is childbearing and the willingness of families to have fewer children. In the present study, we intend to examine, in a comparative way, the conceptualization of child among two generations of married Persian-speaking women in Tehran, with an cognitive anthropological linguistics approach and show that these changes are, in fact, the result of changing beliefs and attitudes toward the concept of child among these women, which can be traced back to verbal metaphors. To achieve this goal, in this study we have used qualitative methodology and ethnographic strategy. To achieve this goal, have been used. Using a purposeful sampling, 20 married women with children were divided in two groups of 25-40 and 50-70 years old, which we have called them group A and B, respectively. Data about their attitudes toward child was collected by semi-structured interviews. Subsequently, based on conceptual metaphor theory in cognitive linguistics data were analyzed by using qualitative content analysis. The results show that the metaphors used for the child by these two groups have insightful differences
خلاصه ماشینی:
در ادامه ، پس از بررسی پیشینۀ تحقیقات انجام شده درزمینۀ فرزندآوری و معرفی روش شناسی به کارگرفته شده در این مقاله ، سعی خواهیم کرد که در چارچوب نظری پژوهش حاضر داده های پژوهش را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم و درنهایت نشان می دهیم که چگونه استعاره می تواند مفهوم سازی و شناخت فرهنگی متمایز میان دو نسل از زنان را نسبت به مفهوم فرزند آشکار کند.
“What Can Metaphors Tell Us About Culture” نمونه ، حسینی و همکاران (١٣٩٣)با انجام تحقیق کیفی و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته و تحلیل محتوا، در پژوهشی با عنوان «تحلیل کیفی کنش فرزندآوری زوج های عرب شهر اهواز» به این مهم دست یافتند که اگرچه اعراب به طور معمول ، به داشتن تعداد فرزندان زیادی تمایل دارند، اما شرایط اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی مانعی بر سر این راه است .
همان طور که در مطالعات داخلی شاهد آنیم ، اگرچه از روش کیفی برای بررسی دلایل کاهش تمایل به فرزندآوری استفاده شده است ، اما هیچ یک از آنها به دنبال دلیل این کاهش در تغییر مفهوم فرزند در بین نسل های مختلف نبوده است ، آنچه که پژوهش حاضر، با استفاده از ظرفیت های رویکرد زبان شناسی اجتماعی شناختی ، در حد توان به دنبال انجام آن است .