چکیده:
گویش«مُلکی» ازجمله گویشهای رایج در منطقۀ گافر، پارمونْت و زنگیک از بخشهای جنوبی بشاگرد است که به «مُلکیگال» معروف است. این گویش از گروه گویشهای بشاگردی و وابسته به خانوادۀ گویشهای ایرانیِ جنوب غربی است که بهلحاظ جغرافیایی در نقطۀ مرزیِ خانوادۀ زبانیِ بلوچی واقع شده است؛ به همین جهت، از حیث مختصات زبانشناختی، حلقۀ پیوندِ این دو خانوادۀ زبانی محسوب میگردد که بهدلیلِ گسترشِ آموزشِ همگانی و هجوم رسانهای و نفوذ فرهنگ شهری درمعرضِ زوال و نابودی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، توصیف دستگاه فعلیِ گویش مُلکیِ رایج در این منطقه است. برای این هدف، مقولات دستوریِ مرتبط با فعل، شامل مقولاتِ واژنحویِ زمان دستوری، نمود، وجه، مطابقه و جهت در این گونۀ زبانی بررسی و توصیف شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد دستگاه فعلیِ این گویش از سازوکارهای واژنحویِ مجزا و متنوعی برای نمایش تمایزاتِ مربوط به مقولاتِ پنجگانۀ بالا بهره میگیرد که از آن جمله میتوان به تمایز این گویش در کاربردِ واژهبستهای فاعلی، واژهبستهای عامل و کاربردِ ساختِ کُناییِ دوگانه در این گویش اشاره کرد. گردآوریِ دادههای زبانیِ این گویش بهشیوۀ مصاحبه (پرسش و پاسخ) و همچنین ضبط گفتار آزاد با پنج تن از گویشوران ساکن در این منطقه است که ازطریق گفتوگو با هشت مرد و هشت زن با میانگین سنیِ حدوداً پنجاهسالۀ کم/بیسواد بهدست آمده است.
The Molki dialect is one of the common dialects in the Gafr, Parmount, and Zangik district of the southern parts of Bashgard, known as Molki gal. This dialect is from the dialect, belonging to the Southwest Iranian dialect family, which is geographically located at the borderline point of the Baluch language family; therefore, in terms of linguistic coordinates, it is the circle of the two linguistic families. Due to the spread of public education and the influx of media and the influence of urban culture, it has been subjected to destruction and destruction. The purpose of the present research is to describe the current system of civilian dialect in this area. For this purpose, the grammatical categories related to the verb, including the vagaries of the time, grammatical, expression, aspect, orientation and direction in this language, have been studied and described. The results of the research indicate that the current device of this dialect uses distinct and variegated vagaries mechanisms for displaying distinctions related to the top five categories, including the distinction of this dialect in the application of the term active block, And the use of dual construct in this dialect. The collection of linguistic data in this dialect is in the form of interviews (questions and answers) as well as free speech recording with five speakers living in this area through dialogue with five men and two women with an average age of about fifty years old / Illiterate
خلاصه ماشینی:
pyne های ایرانی (کلباسی ، ١٣٧٣)، توصیف ساختواژی – نحوی (پاین ١، ١٩٩٩)، دستور زبان فارسی از دیدگاه رده شناسی (ماهوتیان ، ١٣٨٧، ترجمه سمائی )، دستور زبان فارسی :واژگان و پیوندهای ساختی (مشکوه الدینی ، ١٣٨٦)، ساخت واژه در فارسی امروز (کلباسی ، ١٣٧١)، مبانی صرف (شقاقی ، ١٣٨٧).
١-١-٣وجه اخباری در زبان فارسی ، اگر گوینده به وقوع فعل یقین داشته باشد، آن فعل از وجه اخباری است و همۀ ساخت های افعال ، به جز گذشتۀ التزامی ، حال التزامی و امر دارای وجـه اخبـاری انـد (وحیـدیان کامیار، ٥٤:١٣٨١)درگویش ملکی وجه اخباری را بـرای بیـان رویـدادهای واقعـی و اشـاره بـه قطعیت مفهوم جمله به کار می گیرند.
٢-١-١-٣-ناقص (زمان گذشته ، نمود ناقص ) در گویش ملکی ، افعال گذشتۀ ساده به روش زیر می توانند بیانگرنمـود نـاقص از نـوع عـادتی و تکراری نیز باشند که بدین منظور، پیش بست فعلی «-a»به این افعال افزوده می شود.
ساختار تصریفی این افعال حاصل ترکیب پیشـوند فعلی «-a»+ ستاک حال فعل +واژه بست های شخصی فاعلی زمان حال (یکسان برای افعال گذرا و ناگذر)است .
جدول ٨- صورت های تصریفی گذرا و ناگذرای حال التزامی {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} حال التزامی در گویش ملکی دارای ساخت نشان داری است کـه در آن پیشـوند -be بـه عنـوان نشانۀ حال التزامی قبل از ستاک حال فعل و واژه بست های فاعلی زمان حال قـرار مـی گیـرد.
صورت بی نشان امر در گویش ملکی ، همانند حال التزامی از ترکیب ستاک حال فعل (و برای دوم شخص جمع به اضافۀ واژه بست فاعلی زمان حال )بدون هیچ گونـه پیشـوندی سـاخته می شود.