چکیده:
با وجود استقلال دولتهای محلی قفقاز جنوبی و مناطق تحت کنترل آنها از قواعد حاکمیتی اتحاد جماهیر شوروی با آغاز دهه 90 میلادی، همچنان به مسئله قرهباغ به مانند آتش زیر خاکستر نگاه میشود و با وصف اینکه این آشفتگی ژئوپلیتیک و سیاسی از یک قضیه صرفاً داخلی در حوزه مرزهای شوروی به رویدادی منطقهای بدل شده است، اما نه تنها فرصت و راه حل تازهای پیش روی جمهوری آذربایجان و ارمنستان قرار نگرفته است، بلکه به تعمیق بحران و پیچیدهتر شدن تنش با ورود جدیتر بازیگران منطقهای و بینالمللی، انجامید. تاجاییکه در ادامه سلسله درگیریهای نظامی دیرین در قرهباغ، چهارمین نبرد هم در این منطقه که به مراتب وسیعتر و دارای تبعات بیشتر بود، شکل گرفت. انگیزهها و دلایل متنوعی وجود دارد که پیشزمینه و انگیزه لازم جهت گسترش و ضریبدهی به درگیریهای سپتامبر 2020 در قرهباغ را از سوی جمهوری آذربایجان فراهم آورد و ما در مقاله پیشرو تلاش داریم با تکیه بر آراء واقعگرایی تهاجمی و مؤلفهها و منابع موجود، همچنین با بررسی اجمالی رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال قرهباغ، آنها را مورد واکاوی قرار دهیم.
Despite the independence of the local governments of the Southern Caucasus and the regions under their control from the rules of governance of the Soviet Union in the early 1990s, the Nagorno-Karabakh issue is still seen as a fire under the ashes, despite the geopolitical and political turmoil of a mere issue. Internal conflict in the Soviet border region has become a regional event, not only there is no new opportunity and solution for the Republic of Azerbaijan and Armenia, but also the deepening of the crisis and the escalation of tensions with the more serious involvement of regional actors and International achieved as the consequences. As a result of a series of long-standing military conflicts in Nagorno-Karabakh, the fourth battle took place in the region, which was far more extensive and had more consequences. There are various motives and reasons that provided the necessary background and motivation for the expansion and multiplication of the September 2020 conflicts in Nagorno-Karabakh by the Republic of Azerbaijan, and in the forthcoming article we have tried to rely on the views of Offensive realism and component and available sources, as well as an overview of the Islamic Republic of Iran's approach to Nagorno-Karabakh, to analyze them.
خلاصه ماشینی:
تحليل اقدام نظامي جمهوري آذربايجان در قبال مسئله نوگورنو قره باغ و جمهوري آرتساخ ، و همچنين بررسي اجمالي مواضع جمهوري اسلامي ايران (جنگ سپتامبر ٢٠٢٠) سبحان محمدي ١ ابومحمد عسگرخاني ٢ 3 محمدباقر مکرميپور 4 صالح ويسي تاريخ دريافت : ١٤٠٠/٠٤/٠٩ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٩/١٥ چکيده با وجود استقلال دولت هاي محلي قفقاز جنوبي و مناطق تحت کنترل آن ها از قواعد حاکميتي اتحاد جماهير شوروي با آغاز دهه ٩٠ ميلادي، همچنان به مسئله قره باغ به مانند آتش زير خاکستر نگاه ميشود و با وصف اينکه اين آشفتگي ژئوپليتيک و سياسي از يک قضيه صرفا داخلي در حوزه مرزهاي شوروي به رويدادي منطقه اي بدل شده است ، اما نه تنها فرصت و راه حل تازه اي پيش روي جمهوري آذربايجان و ارمنستان قرار نگرفته است ، بلکه به تعميق بحران و پيچيده تر شدن تنش با ورود جديتر بازيگران منطقه اي و بين المللي، انجاميد.
فرضيه پژوهش با توجه به وجود زمينه هاي تاريخي نزاع و نارضـايتي طـرفين از تقسـيمات سياسـي و ژئوپليتيـک ، و تجربه جنگ هاي مکرر در منطقه قره باغ ، شعله ور شدن دوباره جنـگ در سـپتامبر ٢٠٢٠ در ايـن منطقـه ، اولا با يک بلاتکليفي تاريخي و ارضي مخصوصا از ديد جمهوري آذربايجان ارتبـاط دارد؛ ثانيـا نقـش مؤلفه هاي داخلي قدرت و رويکرد سياسي- نظامي سـال هـاي گذشـته جمهـوري آذربايجـان بـه منظـور تمايل به اقدام تهاجمي در قبال منطقه مورد مناقشه ، بسيار حائز اهميت است ؛ ثالثا با بررسي بيشتر، نقـش يک يا چند بازيگر فرامنطقه اي به منظور تحريک جمهوري آذربايجان به جنگ و ضريب دهي به بحران محرز خواهد شد.