چکیده:
بهرغم وجود برخی گزارشها در خصوص دوری نهاد عرفان و تصوف از سیاست از یک سو و وجود برخی گزارشها بر مدیحهگویی عارفان و صوفیان نسبت به حکومت و قدرت از دیگر سو و تعمیم این دو از سوی برخی به میراث اصلی این جریان، بهنظرمیرسد کنشگری فعال متصوفه در شئون مختلف اجتماعی و تازیدن آنها به حکومت و نقد قدرت، افقهای جدیدی از میراث تصوف و نقش تمدنی آنها را پیشنهد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی تحلیل پیام، سعی دارد از خلال گزارههای تاریخی و ادبی ، نقشآفرینی صوفیان صافیضمیر را در بطن رخدادهای سیاسی موردبررسی و تحلیل قراردهد. بهنظرمیرسد، عارفان بهعنوان قشری تأثیرگذار و در برخی مقاطع رهبران معنوی جامعه بهلحاظ روش و ابزار، پیام خود را، مستقیم، غیرمستقیم، شفاهی و مکتوب و در قالبهای دیگر به ارکان قدرت رساندهاند چنانکه بهلحاظ مخاطبان نقد، خلفا، پادشاهان وزرا، امرای محلی، حکومتگرانیاند که موردنقد عرفا بودهاند. بهلحاظ محتوای نقد نیز عارفان در قلمروهایی چند ازجمله استبداد، بیعدالتی، ظلم و ستم صاحبان قدرت، گماردن افراد نالایق به پستهای حکومتی، زبان به انتقاد گشودهاند، واقعیتی که از دستاوردهای آن، اثبات حضور اخلاق ، شریعت و عرفان در سیاست و نقشآفرینی عرفا در نظام سیاسی تمدن اسلامی بودهاست.
Despite some reports of mysticism and Sufism's distance from politics and its generalization to the main point of view of this movement, the existence of a discourse of critique of power and development and the completion of this discourse in the form of a complete message that has precise content, clear audience and logical means of transmission. It shows the activism and political participation of mystics and mystics. Criticisms that sometimes lead the analyst to the political participation of Sufism in the existence of a deep socio-political base. Utilizing the model of analyzing the message of critique of the power of this effective institution, this study tries to examine and analyze the role of pure heart Sufis in the heart of political events during historical and literary propositions. One of the only achievements is the constant presence of morality and sharia alongside power and politics. Based on historical evidence and authentic mystical sources, mystics, as one of the most influential sections of society and at some times spiritual leaders in various forms, direct and indirect, oral and written, have criticized the pillars of power. As for the critics of the critics, the caliphs, the kings of the ministers, the local rulers, the rulers who have been criticized by the mystics. The appointment of incompetent people to government positions has opened the door to criticism
خلاصه ماشینی:
تاریخ دریافت:19/1/1398 فصلنامه علمی عرفان اسلامی تاریخ پذیرش:22/6/1398 سال هجدهم، شماره 70، زمستان 1400 عرفان و تمدن؛ کاوشی در مشاركت سیاسی عرفا و متصوفه با تکیهبر نقد قدرت محمد نصیری 1 باقر مختاریدزکی 2 رمضان رضایی 3 علیرضا خواجهگیر 4 سیدمحمدرضا موسویفراز 5 چکیده بهرغم وجود برخی گزارشها در خصوص دوری نهاد عرفان و تصوف از سیاست از یک سو و وجود برخی گزارشها بر مدیحهگویی عارفان و صوفیان نسبت به حکومت و قدرت از دیگر سو و تعمیم این دو از سوی برخی به میراث اصلی این جریان، بهنظرمیرسد كنشگری فعال متصوفه در شئون مختلف اجتماعی و تازیدن آنها به حكومت و نقد قدرت، افقهای جدیدی از میراث تصوف و نقش تمدنی آنها را پیشنهد.
بهلحاظ محتوای نقد نیز عارفان در قلمروهایی چند ازجمله استبداد، بیعدالتی، ظلم و ستم صاحبان قدرت، گماردن افراد نالایق به پستهای حکومتی، زبان به انتقاد گشودهاند، واقعیتی كه از دستاوردهای آن، اثبات حضور اخلاق ، شریعت و عرفان در سیاست و نقشآفرینی عرفا در نظام سیاسی تمدن اسلامی بودهاست.
نتیجهگیری: بهرغم وجود دو دیدگاه بعضاً متضاد درباره مناسبات عرفان و سیاست و تصوف و تمدن اسلامی، بهنظرمیرسد باید از رهیافت دیگری که در این پژوهش از آن به گفتمان نقد قدرت یا مشارکت سیاسی عرفا یادشد نیز سخنگفت و باشواهد و قراین غیرقابلانکار رهیافت اخیر را پیام اصلی تصوف و عرفان اصیل در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی دانست.