چکیده:
فارابی را می توان تنها فیلسوف جنگ در تمدن اسلامی دانست. فیلسوفی که فلسفه جنگ خود را در ادامه تکمیل فلسفه سیاسی خود پروراند و کوشید از پسِ تدارک منظوم های هنجارین معطوف به بایسته های هستی شناسانه، معرفت شناسانه و اخلاق شناسانه اقدام به جنگاوری، نظریه جنگ عادلانه خود را صورتبندی کند. این پژوهش بنا دارد با تأمل در دو قلمرو انسان شناسی و عدل شناسی فارابی، پایه های فلسفی تفکرات فارابی درباب جنگ عادلانه را تبیین کند. این تبیین فلسفی بستر نظری مناسبی را برای ارایه یک خوانش فراگیر و منسجم از جنگ شناسی فارابی مهیا می کند. به علاوه آنکه صورت بندی نظری تفکرات فارابی در کاربست نظریه خوانش متن گرایانه و رهیافت درونگرایی در تاریخ اندیشه ها شکل میگیرد. ابزارهای روشی مناسبی که به خوبی می توانند ذخیره های مفهومی نظریه های معاصر حول ایده فلسفه جنگ را به کار گیرند. فارابی نه فیلسوفی ضد جنگ بود و نه به اصالتِ جنگ باور داشت، بلکه جنگ شناسی فارابی بر محور فضیلت گرایی و در راستای سعادتشناسی وی قرار می گیرد.
Al-Farabi might be considered the only philosopher of war in Islamic civilization. A philosopher who developed his philosophy of war as a component of his political philosophy. He tried to formulate his theory of just war- focused on jus ad bellum- by preparing a normative system of ontological, epistemological, and ethical requirements for warfare. This study is to explain the philosophical foundations of Al-Farabi's thoughts on war through reflection on the two fields of Al-Farabi's theory of human and justice. This philosophical explanation provides an appropriate theoretical basis for presenting a comprehensive and coherent reading of Al-Farabi's theory of warfare. In addition the theoretical formulation of Al-Farabi's thoughts is formed in the application of Textual Reading theory and internalist approach in the history of ideas. Appropriate methodological tools that can use the conceptual reserves of contemporary theories of philosophy of war. The result of the study is that Al-Farabi was neither an anti-war philosopher nor a militant thinker. Rather, Al-Farabi's views on war are centered on his theory of virtue and in line with his theory of welfare.
خلاصه ماشینی:
با توجه به گونه هاي زير و در تعريفي پيشدستانه ، شايد بتوان گفت که منظ ور فارابي از جنگ ، مط لق ستيز و نزاع مسلحانه و سازمانيافته ميان دو گروه، قوم يا قلمرو است که براي رسيدن به هدفي خاص به راه انداخته ميشود.
اما کيفر جرم آنها کمتر از قتل و جنگ است ، )با اين حال رئيس دست به 21 کشتار آنها ميزند(؛ در نگاه نخست به نظ ر ميآيد معيارهاي عادلانه بودن يا جائرانه بودن جنگ نزد فارابي، در مفاهيم کليدي چون خير و عدالت تجسم مييابد.
اما پيش از وارد شدن به بررسي و تبيين گونه هاي اصلي جنگاوري هجومي، و براي پيدا کردن درکي کامل تر از وصف عدل در جنگ عادلانه فارابي، لازم است تا نيم نگاهي هم به مفهوم عدالت در فلسفه وي بياندازيم .
١. جنگ براي تحصيل خيرات فارابي گونه دوم از جنگ هاي خود را هجومي عادلانه در جهت کسب خيراتي که مدينه شايسته آن است اما آن را در دست ندارد، ترسيم ميکند.
Mahdi, Muhsin, Al-Farabi and the Foundation of Islamic Political Philosophy, Chicago: University of Chicago Press, 2001, 140.
به عبارتي اعمال جنگ و خشونت نظ امي را ميتوان مصداق کامل مفهوم الم عاجل حسي دانست ؛ امري که فارابي معتقد است در نهايت باعث تسهيل سعادت فرد و مدينه ميشود )فارابي، التنبيه علي سبيل السعادة، .
Al-Farabi: The Political Writings: Philosophy of Plato and Aristotle, Translated with introductions by Muhsin Mahdi, New York: The Free Press of Glencoe, 1962.