چکیده:
دادستان در وضعیت دولت فلسطین تقاضای صدور قرار صلاحیت کیفری، با توسل به ماده (3)19 اساسنامه را مطرح کرده است. از این حیث بهنظر میرسد که دادستان هنوز فلسطین را یک دولت ذیل صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی با اعلامیه پذیرش بر اساس ماده (3)12 اساسنامه شناسایی نکرده است. موضوع پژوهش حاضر بررسی ابعاد این تئوری و رویکرد دادستان است که با روش توصیفی-تحلیلی و انتقادی صورت گرفته است. سوال اصلی پژوهش این است که دلایل رویکرد دادستان در تقاضای صدور قرار صلاحیت کیفری در وضعیت دولت فلسطین پیشروی دیوان کیفری بینالمللی چیست؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که اراده سیاسی دادستان بر اراده حقوقی وی غلبه یافته است. لیکن دادستان یک مقام سیاسی نیست تا ملاحظات سیاسی بینالمللی بر عملکرد او در وضعیت دولت فلسطین سایه افکند. لذا دادستان صرفنظر از موقعیت رژیم صهیونیستی باید تحقیقات کیفری در وضعیت دولت فلسطین را با سازکار ماده (1)53 اساسنامه پیش ببرد.
The prosecutor has applied a request for ruling on jurisdiction in the Palestine situation under Article 19(3) of the Statute. It seems that the Prosecutor has not yet identified the Palestine state under the ICC jurisdiction with a declaration accepting the jurisdiction of it under Article 12(3) of the Statute. This subject is to examine the dimensions of that theory and the prosecutor’s approach, which has been considered by descriptive-analytical and critical method. The research question is, what the reasons are for the prosecutor’s approach in requesting for ruling on jurisdiction in the Palestine situation. The findings show that the prosecuter’ s political determination will prevail over his legal will. But the prosecutor is not a political official to overshadow international political considerations over performance in the Palestine situation. Therefore, regardless of the Zionist regime’s position, the prosecutor should conduct criminal investigations into the Palestine situation by Article 53(1) of the statute.
خلاصه ماشینی:
از این حیث به نظر میرسد که دادستان هنوز فلسـطین را یـک دولـت ذیـل صـلاحیت دیوان کیفری بین المللی با اعلامیه پذیرش بر اساس ماده (٣)١٢ اساسنامه شناسایی نکـرده اسـت .
سوال اصلی پژوهش ایـن اسـت کـه دلایـل رویکـرد دادسـتان در تقاضـای صـدور قـرار صلاحیت کیفری در وضعیت دولت فلسطین پیش روی دیوان کیفری بین المللی چیست ؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که اراده سیاسی دادستان بر اراده حقوقی وی غلبه یافته است .
نتیجه ارجاع وضعیت مجرمانه از سوی دولت فلسطین این بوده است که دادستان دیگر نیاز نداشته باشد تا مجوز شـروع بـه تحقیقـات کیفـری بـر اسـاس مـاده (٣)١٥ اساسنامه یا صدور قرار صلاحیت کیفری بـر اسـاس مـاده (٣)١٩ اساسـنامه را از شـعبه پـیش محاکمه اخذ نماید.
اگـر دادسـتان ، فلسـطین را یـک دولت دارای مؤلفه های لازم در آموزه های حقوق بین الملل عمومی ارزیابی کرده است ، چرا او تحقیقـات کیفری را پس از احراز مبنای منطقی و احراز شدت مندی ١ آن بر اساس مقررات ماده (١)٥٣ اساسنامه ادامه نداده است و صدور حکم جلب یا احضـار متهمـان اصـلی آن را تـا صـدور کیفرخواسـت و تاییـد اتهامات در شعبه پیش محاکمه تقاضا نکرده است .
بـا وجود این دادستان از شعبه پیش محاکمه تقاضا کرد تا قرار صلاحیت کیفری برای رسیدگی به جـرایم ارتکابی در سرزمین های اشغالی فلسطین را صادر نماید (٦٧ :a٢٠٢٠ ,ICC).