چکیده:
مقالۀ حاضر در پی تبیین فراز و فرودهای سیاسی دوره اصلاحات (1376-1384) در ایران است. برای این منظور از تئوریهای «رژیمهای هیبریدی» (مرکب) برای تحلیل نظام جمهوری اسلامی ایران و پویایی درونی بهره گرفته شده است. این دسته از تئوریها با نفی دوگانه دموکراسی- دیکتاتوری میکوشند تا ابزار مفهومی لازم برای تحلیل نظامهای سیاسیای را فراهم آورند که در میانه این گروه قرار داشته، مختصاتی منحصربهفرد و متفاوت با این دو گونه دارند. در ادامۀ مقاله، مختصات نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران با خصوصیات نظامهای هیبریدی (مرکب) مدنظر چهار تن از پژوهشگران این حوزه تطبیق داده شده و کوشیده شده است که از این مختصات در تبیین فراز و فرودهای دوران اصلاحات بهره گرفته شود. مواردی چون اهمیت رقابتهای سیاسی، پیشینه نهادی و زمینههای زایش رژیمهای هیبریدی و در نهایت پیوند این نوع نظامهای سیاسی با اقتصاد رانتی از جمله مسائلی است که برای تبیین فراز و فرودهای این دوره تاریخی به کار گرفته شده است. در نهایت نتیجه گرفته شده است که میتوان پیشرفتهای اولیه اصلاحطلبان و عقبنشینیها و شکست نهایی آنها را نه حرکتی هرچند شکست خورده در راستای گذار به دموکراسی، که در چارچوب دینامیسیم درونی یک نظام سیاسی هیبریدی تلقی کرد.
The purpose of this article is to discuss the political ups and downs of the “Reform era” in Iran (1997-2005). To analyze the “Islamic Republic of Iran” as a political regime and its dynamics, “Hybrid Regimes” theories have been used in current work. Such theories reject the duality of Democracy-Authoritarianism and try to provide essential concepts for analyzing the regimes which are in the middle of the spectrum. Those regimes have unique features in comparison to Democratic or Authoritarian regimes. To analyze the Islamic Republic of Iran as a political regime and to explain the ups and downs of the “Reform era” in Iran, the studies of four researchers on “hybrid Regimes” have been used here. Some of the keynotes which have been applied to the current study to discuss the political ups and downs of that specific period are as follows: the importance of political competition, social and political backgrounds of creation of the Islamic Republic of Iran as a hybrid regime, and finally, the relation between such a regime and rentier economy in Iran. Finally, the article has concluded that the reformist’s earlier progress and their later withdraw and defeat could be considered as “inner dynamics of a hybrid regime” instead of the “the defeated transition to democracy”.
خلاصه ماشینی:
در مقالـه حاضـر امـا چـارچوب نظـری رژیم های هیبریدی یا مرکب برای بازکاوی فراز و فرودهای این دوره سیاسی به کار رفته است و کوشیده شده است تا بعد از معرفی مختصر این تئوریها، به کاربست آنها دربـاره نظام سیاسی کشور و رخدادهای سیاسی دوران اصلاحات پرداختـه شـود؛ زیـرا بـه نظـر میرسد که این نظریه ها، کفایت نظری و تبیینی مناسبی برای تحلیـل فـراز و فرودهـای این دوران دارد.
دلیل گزینش نظریه های این افراد آن است که هر یـک از این نظریه ها میتواند برخی از ابعاد مورد نظر برای تحلیل جمهوری اسلامی ایـران بـه عنـوان یک نظام سیاسی هیبریدی را روشن و تبیین نماید.
تمرکز بر مقولۀ رقابـت ، یکـی از مزیت های نظری مهم برای تحلیل نظام جمهوری اسلامی ایران است ؛ زیرا این نظام با رقابتی واقعی و مؤثر بین جناحهای مختلف درونی این نظام مواجه است و همین رقابـت درونی و کشیده شدن آن به عرصۀ عمومی با مکانیزم انتخابـات متعـدد ادواری، یکـی از عوامل مهم پویایی و دینامیسم درونی نظام سیاسی و تغییرات آن در طول زمـان اسـت .
امری که به نظـر مـیرسـد درباره جمهوری اسلامی ایـران بسـیار ضـروری اسـت و درک نحـوة بـه وجـود آمـدن و چگونگی تداوم نهادی آن میتواند به خوبی این مقوله را روشن نماید کـه ایـن نهادهـای پیچیدة شکل گرفته در گذر زمان، چگونه بستری برای فراز و فرودهای جریان اصـلاحات مهیا کردند و چگونه این فرآیند سیاسی درون همین نهادها آغاز شد و چگونه در همـین نهادها به نقطه پایان خود رسید.
از طـرف دیگـر زینکـر بـر رابطۀمیان اقتصاد رانتی و شکل گیری نظامهای سیاسی هیبریدی انگشـت مـینهـد کـه بسیار برای تحلیل جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی و فـراز و فرودهـای دورة اصلاحات در ایران مفید است .