چکیده:
در حال حاضرء ثبات قیمتها به عنوان هدف اصلی در تبیین اهداف سیاستگذاری پولی اکثر بانکهای مرکزی جهان. در نظر
گرفتهشده است. بدینروی. استراتژی هدفگذاری تورم به استراتژی غالب و نرخ بهره کوتاهمدت (نرخ بهره بازار ذخایر بانکی) به
هدف عملیاتی اغلب چارچوبهای عملیاتی بانکهای مرکزی تبدیل شده است. رایجترین سیستم عملیاتی در چارچوبهای
سیاستگذاری پولی متمرکز بر نرخ بهره. سیستم کریدور است. با این حال, به دنبال استفاده از ابزارهای نامتعارف سیاستگذاری
پولی در پاسخ به بحران مالی بزرگ سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ بانکهای مرکزی بسیاری از کشورهای جهان به سمت سیستم عملیاتی
کف حرکت کردند. در این پژوهش تلاش شده است تا با پرداختن به سیستمهای عملیاتی کریدور و کف. کارکرد ابزارهای
سیاستگذاری پولی در هر یک از این سیستمها بررسی شود؛ همچنین. در این پژوهش دو سیستم عملیاتی کریدور و کف از
جنبههای مختلف با یکدیگر مقایسهشده و به لحاظ مزایا و معایب ارزیابی شدهاند. افزون بر این توضیحاتی در خصوص تجربه
ایالات متحده آمریکا در تغییر سیستم کریدور به سمت سیستم کف و نیز تجربه ایران در پیادهسازی سیستم کریدور ارائه شده
است.
The price stability has been de facto, specified as the most significant objective of monetary policy mechanism and it is unanimously acknowledged and envisaged by the Central Banks of the world, in toto. In this context, the inflation targeting policy is de jure, postulated as the dominant strategy and also the short term interest rate the so called “Interbank Rate” is prima facie deemed as the operational objective of most of the Central Banks in the globe. Meanwhile, the Corridor System is the popular feature of the Interest Rate-Based operational monetary policy, per se. However, in response to the excess utilization of the unconventional apparatus of monetary policy, to combat the menace of the Great Financial Crisis of 2007-2008, many Central Banks of the world , shifted from the “Corridor Operating System” towards the ‘‘Floor Operating System’’, Ipso facto.In this paper, an attempt is made to investigate and ponder the comparative advantages and efficacy of both the Corridor and Floor Operating Systems for the smooth and optimal functioning of monetary policy tools in each of these systems, pro rata. Besides, the US experiment in transforming from the Corridor System to the Floor System and also the silent records of the Central Bank of the Islamic Republic of Iran for implementation of the Corridor System, have been expounded, Sine qua non.
خلاصه ماشینی:
بررسي چارچوب هاي عملياتي سياست گذاري پولي متمرکز بر نرخ بهره "سيستم کريدور" در مقايسه با "سيستم کف " 1 دکتر آزاده رحيمي * چکيده در حال حاضر، ثبات قيمت ها به عنوان هدف اصلي در تبيين اهداف سياست گذاري پولي اکثر بانک هاي مرکزي جهان ، در نظر گرفته شده است .
بنابراين ، در اين سيستم يک کريدور براي نوسانات نرخ بهره بازار بين بانکي ايجاد مي شود که سقف آن را نرخ اعطاي مساعدت هاي وام دهي و کف آن را نرخ پرداختي به مساعدت هاي سپرده گذاري تشکيل مي دهد.
در حقيقت ، يکي از مزيت هاي سيستم کف اين است که بانک مرکزي مي تواند عرضه نقدينگي به سيستم بانکي را هر اندازه که صلاح ميداند، زياد کند بدون آن که فشاري به نرخ بهره شبانه در جهت کاهش به زير نرخ بهره هدف وارد شود.
در اين چارچوب ، اگر نقطه تعادل بازار در قسمت افقي منحني تقاضا (در جايي نظير نقطه 'e در نمودار (٢)) حاصل شود، سيستم کريدور به سيستم کف تبديل ميشود که در آن نرخ بهره شبانه تعادلي برابر با نرخ کف کريدور (نرخ مساعدت هاي سپرده گذاري) است .
چنان چه اين تقاطع در قسمت نزولي منحني تقاضا رخ دهد و بانک مرکزي از طريق عمليات بازار باز اقدام به خريد اوراق نمايد (نمودار (٣-١-الف ))، در اين صورت با افزايش سطح ذخاير غيراستقراضي از NBR١ به NBR٢ در هر سطح از نرخ بهره شبانه ، نقطه تعادلي در بازار به e٢ و نرخ بهره تعادلي به ie٢ تغيير خواهد کرد.