چکیده:
شخصیت از سازمایههای بنیادین رمان است که در پیوند با دیگر سازمایهها داستان را پیش
میبرد. شخصیت زن با دغدغههاء مشکلات, جنبههای جسمی و روحیاش در نگاشتههای
رماننویسان مورد توجه بوده و در دورههای زمانی مختلف و با توجه به شرایط سیاسی,
اجتماعی و فرهنگی هر کشوری سیمای متفاوتی از زنان ترسیم شده است. امیرحسن چهلتن,
نویسندة ایرانی» و علی بدرء رماننویس عراقی» نیز در آثارشان تصویری از زنان جامعه خویش
به دست دادهاند. این مقاله میکوشد بر پایة اصول مکاتب امریکایی و اسلاوی ادبیات همسنج
(تطبیقی) به مقایسة شخصیت زن در رمانهای دو نویسنده بپردازد و همسانیها و
ناهمسانیهای آن و چرایی آنها را بنماید. خدمتکاران» کنشگرهای سیاسی - اجتماعی؛
دانشآموختههاء و قربانیان برجستهترین شخصیتهای زن در رمانهای هر دو نویسندهاند. از
رهگذر پژوهش هویدا شد همسانیها و ناهمسانیهایی در زمینة پیوند خدمتکاران با اربابان؛
دانشآموختگی و شغل, میزان کنشگریهای سیاسی و اجتماعی وجود دارد که برخاسته از
شرایط اجتماعی و سیاسی مشابه در دو کشور ایران و عراق است.
خلاصه ماشینی:
در هـزارويـک شب ، شهرزاد در بازي مرگ و زندگي بـا شـهريار، خودکامـة زن کـش ، بـا جنـگ افـزار داستان گويي ، جان خود و تبار زن را از کام مرگ مـي رهانـد؛ در شـاهنامه زنـاني چـون فرانک و سيندخت و گردآفريد را مي بينيم و گفتماني که «آيين و فر» را فراتر از گفتمان «ماده و نر» مي نشاند و در برابر باور «به اختر کسي دان که دخترش نيست »، درفش «چـو فرزند باشد به آيين و فر/ گرامي بدل بر چه ماده چه نر» (فردوسـي ٦٧) را مـي افـرازد، چنان که کاوه درفش آزادي را در برابر خودکامگي و جوان کشـي ضـحاک (همـان ٤٥- ٤٦)؛ گرچه ، به باور برخي ، زنان در ادبيات سنتي ايراني جايگـاه درخـوري نداشـته انـد (ميلاني ٤٠٥؛ به نقل از: زنجاني زاده و باغـدار دلگشـا، ١٣٩٢: ٩٤)، چـه روي هـم رفتـه ادبيات جهاني رويکردي سراپا مردسالارانه داشته است (زينسر، به نقل از: زنجاني زاده و باغدار دلگشا، ١٣٩٢: ٩٤) و تنها از پايان روزگـار قاجـار و آغـاز مشـروطه در ايـران و همزمان با آن «جنبش نوزايي » در سرزمين هاي عربي است که رويکرد به زن ، در نتيجـة برخورد با تمدن باخترزمين ، آرام آرام به راه دگرگوني مي افتد (حميدي و عاملي رضايي ٤٧؛ کوک ٦٢٨).
براي اين پژوهش ، سه رمان تالار آئينه (١٣٦٩)، تهران شـهر بـي آسـمان (١٣٨٠) و سپيدهدم ايراني (١٣٨٤) چهلتن و رمان هاي بابا سارتر (٢٠٠١)، حارس التبـغ (٢٠٠٨) و ألاـق لية الوهم (٢٠١١) علي بدر برگزيده شد.