چکیده:
یکی از اصلی ترین ویژگی های ادبیات معاصر پیوند محکم با جامعه و بازتاب دغدغه های
مشترک انسانی در بستر آثار ادبی است. از میان انواع ادبی، رمان بیش از سایر ژانرها قابلیت و
ظرفیت انعکاس این مضامین را دارد. با توجه به شباه تهای بسیار د ر روایت رمان عادت
م یکنیم زویا پیرزاد با جهت گیری فمینیستی نویسنده و نه فرشته نه قدیس ایوان کلیما، نویسندة
چک، این دو اثر در این مقاله از منظر جامعه شناسی فمینیستی مورد بررسی تطبیقی قرار
گرفته اند. چالش های فکری شخصیت های رمان و موضع گیری آنان در قبال وجود یا نبود
تعارض در نقش مادری و معشوقی زنان مسئلة اصلی این پژوهش است. تحلیل ها نشان
می دهد از منظر جامعه شناسی فمینیستی، تصویر ارائه شده از زنان در این رمان ها بیانگر اندیشة
آرمانی نویسندگان و در تقابل با حقایق جامع های است که در آن زندگی م یکنند
خلاصه ماشینی:
نقش متقابل معشوق ـ مادر از منظر جامعه شناسي فمينيستي : مطالعة موردي رمان هاي عادت مي کنيم زويا پيرزاد و نه فرشته نه قديس ايوان کليما 1 نجمه دري ، دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت مدرس عاطفه سالاروند، دانشجوي کارشناسي گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت مدرس چکيده يکي از اصلي ترين ويژگي هاي ادبيات معاصر پيوند محکـم بـا جامعـه و بازتـاب دغدغـه هـاي مشترک انساني در بستر آثار ادبي است .
هرچند نويسندگان اين دو رمان هم روزگار يکديگرند ولي هـيچ قرينـه اي از آشنايي آنان با اثر ديگري يا دسترسي به نسخة مترجم آن براي ايشان وجود نـدارد، بـا اين حال ، مخاطب با خواندن اين دو رمان شباهت هاي بسياري را در ساختار اصلي آنها مشاهده مي کند و با اين که دو نويسنده در جنسيت ، زبان ، مذهب ، فرهنگ و موارد ديگر بسيار تفاوت دارند، دغدغة برآمده از چالش حضور زنان در دو نقش متعارض مادري و معشوقي و چگونگي مواجهه با آن در دنيـاي معاصـر موجـب بـروز سـاختار روايـي و پيرنگي بسيار مشابه در آفرينش ايـن آثـار شـده اسـت .
از سوي ديگر، آرزو با همة ترديدها و دغدغه هايش ، زني است مصـمم و خودسـاخته کـه صداهاي مختلف در خانواده و اجتماع را مي شنود و در نهايـت در قالـب زنـي بـااراده ، انتخابي آزادمنشانه براي ادامة زندگي دارد و طرف عشق را مي گيرد و اين گونـه اسـت که بازتاب جنسيت و آرمان هاي نويسنده را در قالب دو شخصيت اصلي رمـان هايشـان متبلور مي بينيم .