چکیده:
عقیده به نافع یا ضار بودن مخلوقات، از جمله معیارهایی است که در نگاه محمد بن عبدالوهاب میتواند مرز توحید و شرک را مشخص سازد. در آثار او به پنج محور در این رابطه اشاره شده که عبارتند از: ۱. بهرهگیری از تمائم، رقی و توله، ۲. به دست کردن انگشتر یا بستن نخ، 3. تطیر، 4. تنجیم.در نگاه او اعتقاد به تاثیر استقلالی و بالذات هر یک از این موارد، فرد را در گرداب شرک اکبر فرو میبرد اما اعتقاد به تاثیر غیر استقلالی و وابسته به اراده الهی در هر یک از آنها، چنانچه واقعا از سوی شارع به عنوان سبب وضع شده باشد، صحیح و در غیر این صورت فرد را به وادی شرک اصغر میکشاند. چرا که در این جا فرد خود را در جعل سببیت برای اشیاء با خداوند شریک کرده است!اما به نظر میرسد بر مبنای آیات و منابع تفسیری و روایی (که همگی از منابع مورد قبول اهل سنت اند) اجازه یا عدم اجازه شارع در بهره گیری از مخلوقات اساسا نمیتواند معیار صحیحی برای شرکآمیز یا موحدانه بودن آن عمل باشد.
خلاصه ماشینی:
ا اعتقاد به تأثير غيراستقلالي و وابسته به اراده الهي در هر يک از آن ام ها، چنانچه واقعا از سوي شارع به عنوان سبب وضع شده باشد، صحيح و در غير اين صورت ، فرد را به وادي شرک اصغر ميکشاند؛ چراکه در اين جا فرد خود را در جعل سببيت براي اشيا با خداوند شريک کرده است ؛ اما به نظر مي رسد که بر مبناي آيات و منابع تفسيري و روايي (که همگي از منابع مورد قبول اهل ت هستند) اجازه يا عدم اجازه سنشارع در بهره گيري از مخلوقات اساسا نمي تواند معيار صحيحي براي شرکآميز يا موحدانه بودن آن عمل باشد.
بهره گيري از «تمائم ، رقي و توله » محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحيد،٢ در بابي با عنوان «ما جاء في الرقي و التمائم » با استناد بر رواياتي، استفاده از آن ها را شرک دانسته است ؛ از جمله عبدالله بن عکيم اين گونه روايت کرده است که هر کس چيزي را (به خود يا کس ديگر يا شيئي، براي جلب نفع يا دفع ضرر) آويزان کند، خداوند او را به همان چيز واگذار ميکند (ابن عبدالوهاب ، ١٤١٢ق ، ٢٩-٣٠) (منظور از توله ، شيئي است که آن را ميساختند و گمان ميبردند موجب ايجاد محبت ميان زن و شوهر ميشود.