چکیده:
Onitsha est la représentation mythologique et historique de l’Afrique de l’ouest. Le roman relie la narration aux évènements mythologiques incarnés par les formes symboliques. Gilbert Durand estime que la valeur constante des cultures humaines réside dans le fait qu’elles sont capables de formuler des langages symboliques. Pour ce faire, elles recourent inconsciemment à des images qui portent un sens approprié. Durand, ainsi que Lévi-Strauss, s’efforcent de dénicher les structures latentes des mythes humains inscrites depuis toujours dans ce vaste domaine des images symboliques. Le Clézio, romancier contemporain français, a, de son côté, essayé de mettre en scène différentes manières d’écriture, différents genres de fiction, qui reflètent souvent des mythes et leurs évolutions au sein des sociétés en fonction de leur univers socio-culturel. On peut discerner dans Onitsha des macro-mythes à travers des micro-mythes qui reflètent le changement dans les mentalités, les expériences, l’onirisme et les perceptions. L’auteur, en revisitant les mythes à sa guise, tente d’en révéler les enjeux en fonction du contexte vital et historique de l’histoire narrée.
مان انیتشا اثر لوکلزیو، نویسنده فرانسوی، بازنمود واقعی اسطورهایی و تاریخی از سرزمین افریقای غربی (نیجریه) است. داستان انیتشا «روایت» را به وقایع اسطورهایی مرتبط میکند که با تصاویر سمبلیک عینیت مییابند. به نظر ژیلبر دوران(Gilbert Durand) ارزش پایدار فرهنگهای انسانی در این واقعیت اساس گرفته که انها قادر هستند «زبانهای سمبلیک» را با نشانههای خود بازنمایی کنند. بدیندلیل همین فرهنگها بطور ناخوداگاه به تصاویری معنادار متوسل میشوند. زیلبر دوران در کاوشهای تاریخی و اسطورهشناختی خود، ساختار مستتر اسطورههای تاریخی-انسانی را همچون کلود لوی-استراوس اشکار میکند. ساختارهایی که در قلمرو وسیع تصاویر سمبلیک ماوا گرفتهاند. لوکلزیو نیز با داستان انیتشا و با نوشتاری بسیار متفاوت از «خواب و واقعیت»، اسطورهها و ساختارهای پیچیده انها را در قلب افریقا به تصویر میکشد. در این مقاله با توسل به رویکرد نقد اسطورهایی ژیلبرت دوران، و با شناسایی ریز-ساختارهای اسطورهایی به ابر-ساختارهایی دست خواهیم یافت که تحول ذهنیتها، تجارب، خواب و ادراک انسانی را در بستر تاریخ نشان میدهند.
مان انیتشا اثر لوکلزیو، نویسنده فرانسوی، بازنمود واقعی اسطورهایی و تاریخی از سرزمین افریقای غربی (نیجریه) است. داستان انیتشا «روایت» را به وقایع اسطورهایی مرتبط میکند که با تصاویر سمبلیک عینیت مییابند. به نظر ژیلبر دوران(Gilbert Durand) ارزش پایدار فرهنگهای انسانی در این واقعیت اساس گرفته که انها قادر هستند «زبانهای سمبلیک» را با نشانههای خود بازنمایی کنند. بدیندلیل همین فرهنگها بطور ناخوداگاه به تصاویری معنادار متوسل میشوند. زیلبر دوران در کاوشهای تاریخی و اسطورهشناختی خود، ساختار مستتر اسطورههای تاریخی-انسانی را همچون کلود لوی-استراوس اشکار میکند. ساختارهایی که در قلمرو وسیع تصاویر سمبلیک ماوا گرفتهاند. لوکلزیو نیز با داستان انیتشا و با نوشتاری بسیار متفاوت از «خواب و واقعیت»، اسطورهها و ساختارهای پیچیده انها را در قلب افریقا به تصویر میکشد. در این مقاله با توسل به رویکرد نقد اسطورهایی ژیلبرت دوران، و با شناسایی ریز-ساختارهای اسطورهایی به ابر-ساختارهایی دست خواهیم یافت که تحول ذهنیتها، تجارب، خواب و ادراک انسانی را در بستر تاریخ نشان میدهند.