چکیده:
پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگری افسردگی در رابطه خستگی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دو بوده است. در این تحقیق جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی زن بین سن 20-40 سال مبتلا به دیابت نوع2در سال 1400 در منطقه دو شهر تهران میباشد که تعداد آنها برابر با 4080 نفر بوده است. روش نمونهگیری در این پژوهش روش نمونهگیری در دسترس میباشد. که طبق جدول مورگان تعداد 351 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامههای کیفیت زندگی ویر و شربون (1992)، آزمون افسردگی بک، پرسشنامه خستگی اسمتس بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و آمار استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است، لازم به ذکر است جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار نسخهیSPSS 20 استفاده شده است و سطح معنیداری برای فرضیات 5% در نظر گرفته شده است. یافتهها نشان داد که بین افسردگی و خستگی در بیماران دیابتی رابطه معنادار وجود دارد و همچنین رابطه از نوع مثبت و ضعیف میباشد. همچنین ضریب همبستگی میان افسردگی و کیفیت زندگی در بیماران دیابتی، بین افسردگی و کیفیت زندگی در بیماران دیابتی رابطه معنادار وجود دارد و همچنین رابطه از نوع منفی و نسبتا متوسط میباشد.
The present study investigated the mediating role of depression in the relationship between fatigue and quality of
life in type 2 diabetic patients. They were equal to 4080 people. Sampling method In this research, sampling
method is available. According to Morgan's table, 351 people were selected as the sample size. The instruments
used in this study included Weir and Sherbon (1992) Quality of Life Questionnaire, Beck Depression Inventory,
and Smiths Fatigue Questionnaire. To analyze the data, descriptive statistics analysis such as mean, standard
deviation and inferential statistics of Pearson correlation coefficient test was used. It should be noted that SPSS
20 software was used to analyze the data and a significant level for 5% assumptions are considered. The results
showed that there is a significant relationship between depression and fatigue in diabetic patients and also the
relationship is positive and weak. Also, there is a significant relationship between depression and quality of life
in diabetic patients, between depression and quality of life in diabetic patients, and also the relationship is
negative and relatively moderate.
خلاصه ماشینی:
یک زندگی دارای کیفیت، معمولاً به صورت خشنودی، رضایت، شادی، خرسندی و توانایی فایق آمدن بر مشکلات بروز می کند، در واقع کیفیت زندگی به وسیله فرد ارزیابی و توصیف می شود و این تجربه ممکن است برای افراد دیگر همان معنی و مفهوم را نداشته باشد (حسینی، 1396).
پژوهش نوری آذری، آقا محمدی، اباذری (1397) نشان دادند افسردگی، مدت ابتلا به بیماری و مدت زمان ورزش کردن بهعنوان پیش بینی کننده های خستگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشند همچنین پژوهش رحیمیان بوگر، مهاجری تهرانی (1389) نشان دادند که افزایش درد و ناتوانی کارکردی، کاهش حمایت اجتماعی، کاهش خودمراقبتی دیابت، افزایش مدت دیابت، عوارض دیابت، درمان با انسولین بالتر از 9 درصد و رخدادهای عمده زندگی به طور معناداری در بیماران دیابتی دارای افسردگی و بیماران دیابتی فاقد افسردگی متفاوت بودند.
اکنون مسئله اصلی این پژوهش پاسخ به این سوال است که بررسی نقش میانجیگری افسردگی در رابطه خستگی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دورابطه ای وجود دارد؟ روش: روش پژوهش حاضر توصیفی ازنوع همبستگی میباشد، در این تحقیق جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی زن بین سن 20-40 سال مبتلا به دیابت نوع2در سال 1400 منطقه دو شهر تهران میباشد که تعداد آنها برابر با 4080 بوده است.
این مطالعه نشان می دهد که در مجموع خستگی و کیفیت زندگی با رابطه میانجی در بیماران دیابتی و رخداد های عمده زندگی در بروز تجربه افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت مهم هستند.