چکیده:
تولید ناخالص داخلی و نرخ رشد آن از مهمترین شاخصهای عملکردی اقتصاد کلان است. فرهنگ و سرمایه انسانی از عواملی هستند که در مطالعات اخیر بهعنوان عوامل مؤثر و مهم بر رشد اقتصادی مورد توجه قرار گرفتهاند. فرهنگ و سرمایه انسانی توانایی شکلدهی رشد اقتصادی پایدار را همراه با سایر نهادههای تولید دارند. اقتصاد فرهنگ، اقتصاد ورزش و اقتصاد رسانه همپوشانی زیادی با هم دارند. این مقاله در نظر دارد، بررسی نماید آیا رشد اقتصادی از فرهنگ، ورزش و رسانه اثر میپذیرد یا خیر. همچنین مشخص نماید، آیا این متغیر اثرگذاری بر رشد اقتصادی از کانال سرمایه انسانی را دارد یا خیر. در این مطالعه فرهنگ، ورزش و رسانه با استفاده ازارزشافزوده و مزیت نسبی و استفاده ازمعیار RCA محاسبه شده است. تأثیر متغیرهای کلیدی مانند سرمایه و نیروی کار بر رشد اقتصادی استانهای ایران در قالب رگرسیون تلفیقی پویا (GMM) در دوره 1379-1395با توجه به دادههای منتشرشده در سال 1398 برآورد شده است. نتایج نشان میدهد، اثر مزیت نسبی ارزشافزوده شاخص فرهنگ، ورزش و رسانه بر رشد اقتصادی مثبت و معنیدار است. همچنین، سرمایه انسانی میتواند به افزایش اثرگذاری شاخص فرهنگ فرهنگ، ورزش و رسانه بر رشد اقتصادی منجر شود.
خلاصه ماشینی:
بررسی اثر تعاملی فرهنگ، ورزش، رسانه، و سرمایۀ انسانی بر رشد اقتصادی استانهای ایران: رویکرد گشتاورهای تعمیمیافته سارا حنجری 1 مهدی تقوی 2 ، فتحاله تاری 3 احمد جعفری صمیمی 4 ، عباس شاکری 5 چكيده تولید ناخالص داخلی و نرخ رشد آن از مهمترین شاخصهای عملکردی اقتصاد کلان است.
2. ادبیات پژوهش در این قسمت، اقتصاد فرهنگ، صنایع فرهنگی، سرمایۀ فرهنگی، رشد اقتصادی و فرهنگ، اثر متقابل سرمایۀ انسانی و فرهنگ بر رشد، سهم بخش فرهنگ و وضعیت فرهنگ در ایران، و مبانی نظری پژوهش و پیشینۀ پژوهش بررسی شده است.
بدین ترتیب باتوجهبه آنکه تعریف فعالیتهای فرهنگی و هنری به چه گستردگی در نظر گرفته شود، مقادیر متفاوتی را از سهم فعالیتها در تولید ناخالص ملی و داخلی میتوان انتظار داشت و درحالحاضر سهم اقتصادی فرهنگ در اقتصاد کشورها بسیار مهم است؛ برای مثال، طبق دادادههای موجود، فعالیتهای فرهنگی و هنری شامل تئاتر، موسیقی، هنرهای نمایشی، صنایع دستی، ادبیات، و هنرهای محلی و سنتی نزدیک به یک درصد تولید ناخالص ملی و بیش از یک درصد نیروی کار شهری در آمریکا را بهخود اختصاص میدهد، اما اگر حوزۀ این فعالیتها قدری گسترش داده شود و صنایع فرهنگی به هنرها، تصویرهای متحرک، رادیو و تلویزیون، و چاپ و نشر تعمیم داده شود، ارزش کل تولید فرهنگی و هنری برای سال 1988 به حدود 130 میلیارد دلار و بهعبارتی معادل 5/1 درصد تولید ناخالص ملی آمریکا بوده است (Thompson 2002).
بنابراین، ارزشهای فرهنگی بهمنزلۀ سیستمی مشترک یکی از نتایج ثروت شخصی در نظر گرفته شده که فرهنگ عاملی مثبت بر رشد اقتصادی است و رابطۀ مکمل میان فرهنگ و توسعۀ سرمایۀ انسانی وجود دارد.