چکیده:
رسمیتیافتن مذهب تشیع توسط صفویان در ایران بهعنوان مسئلهای چالشبرانگیز برای دولتهای هممرز با ایران از جمله خانات محلیِ تحت حاکمیت ازبکها در منطقۀ آسیای مرکزی، بازتاب داشت. نمودهای عینی مواضع و سیاست خانات خیوه و خوارزم در قبال صفویان از آغاز تا اضمحلال، موازی با خوانشهای خودمختاری در ابتدای تأسیس، تحت سلطهبودن در دورۀ شاه عباس بزرگ و استقلال از ایران در دورۀ فروپاشی انعکاس یافتند. در راستای این مسئله، سیاستهای تحریکآمیز و توسعهطلبانۀ خانات منطقۀ خوارزم، همزمان با اواخر دورۀ حکومت صفویان، حاکمیت ایران آن دوره را برای مدتی با چالش جدّی مواجه ساخت. رهیافتی در باب مسئلۀ مذکور که شروع آن توسط افغانها و تداوم آن با پشتیبانی و حمایت خوانین وقت آسیای مرکزی در خیوه تحت حاکمیت شیرغازی خان و بعد ایلبارس خان تدارک و پشتیبانی میشدند و نیز رهیافتی در باب مسئلۀ همعرض با آن، هنگام لشکرکشی نادر شاه به هند و همانا ورود شورشیانی از منطقۀ خوارزم به هدایت و تحریک ایلبارس، خان وقت خیوه به منطقۀ خراسان درخور توصیف هستند؛ تحولاتی که در نوع خود از جمله علتهای توجه و لشکرکشی نادر به منطقۀ خوارزم بودند. پژوهش حاضر بر اساس این مسئله شکل گرفته است که روابط سیاسی نادر شاه با خانات خیوه به چه شکل بود و به چه نتایجی منتهی گردید؟
خلاصه ماشینی:
مقالـۀ حاضر در صدد طرح و بررسي روابط سياسي نادر شاه با خان خوارزم و لشکرکشي وي بـه آن منطقه است و بر آن است تا به اين پرسش پاسخ دهد که علت ها و نتيجۀ حملۀ نادر شـاه بـه منطقۀ خوارزم چه بود؟ فرضيۀ تحقيق اين است که تاخت وتازهاي ازبکان به مرزهـاي شـمال خراسان و تلاش روس ها براي تسلط بر منطقۀ آسياي مرکزي باعث توجه و لشکرکشـي نـادر شاه به آن منطقه شدند.
پس از مرگ شيرغازي، ايلبارس خان بن نورعلي از اعقاب چنگيز و از نسـل تولوي، به عنوان حاکم خانات خيوه برگزيده شد (مروي: ٢/ ٦٢٦) نحؤە تقابل نادر شاه با ايلبارس حاکم خوارزم با سقوط حکومت صفوي، هر يک از خان نشين هاي آسياي مرکـزي در صـدد افـزايش قلمـرو خود برآمدند و در سرزمين ايران تنها شخصي که ميتوانست در مقابل دست درازي و هجـوم آنها قد علم کند، نادر بود.
قبل از حملۀ نادر به آسياي مرکزي، اين منطقه تحت حکومـت دو حاکم بود؛ در بخش هاي شمالي رود جيحون مانند بخارا، سمرقند، تاشکند، فرغانه و خوقنـد، ابوالفيض خان در رأس حکومت بود و در ايالت خـوارزم بـه مرکزيـت خيـوه ، ايلبـارس خـان قدرت برتر داشت (ميمندينژاد، ١٣٦٢: ٦٩٨).
سياست نادر در منطقۀ خوارزم ، همانا سپردن قدرت به افراد تحت نفوذ ايران بود که بـا شکست اين سياست ، امور آنجـا بـه دسـت خانـداني از مـردم همـان منطقـه سـپرده شـد و ابوالغازي خان فرزند ايلبارس خان به حکومت رسـيد.