چکیده:
یکی از ابعاد انقلاب اسلامی، بُعد بین المللی آن است. انقلاب اسلامی به جغرافیا و مذهب خاصی محدود نشد بلکه بر کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی تاثیر گذاشت. این تاثیر سطوح مختلفی داشت که مهم ترین و ماندگارترین آن نظام سازی است. نظام سازی نوعی ساختارمندی، نهادسازی و سیستم عملیاتی در راستای تحقق یک هدف است.برای نظام سازی می توان دو مرحلة کلان ذهنی- شناختی و عملی- عینی را ترسیم کرد. انقلاب اسلامی مبانی نظام سازی را با ارائه تعریف جدیدی از دین که عرصه سیاسی و اجتماعی را مانند عرصه فردی دینداری میدانست طی کرد و در مرحلة عینی نیز مبتنی بر اسلام سیاسی و نظام ولایت فقیه به نظام سازی و ادارة جامعه پرداخت. آثار بین المللی انقلاب اسلامی در نظام سازی را می توان در دو بخش مبانی و عرصه ها پی گرفت. بر این اساس انقلاب اسلامی با احیای اسلام به عنوان یک مکتب، هویت مسلمانان را احیا کرد و به آنها روحیه و اعتماد به نفس داد. در عرصه عملیاتی نیز جنبش های اسلامی را تقویت کرد و با تمرکز بر ایده امت اسلامی، استکبار ستیزی و مردم سالاری را نهادینه کرد.
خلاصه ماشینی:
انقلاب اسلامی مبانی نظام سازی را با ارائه تعریـف جدیـدی از دیـن کـه عرصـه سیاسی و اجتماعی را مانند عرصه فردی دینـداری می دانسـت طـی کـرد و در مرحلـه عینی نیز مبتنی بر اسلام سیاسی و نظام ولایـت فقیـه بـه نظـام سـازی و ادارۀ جامعـه پرداخت .
مقدمه انقلاب اسلامی ایران با ماهیتی دینی محقق شد و با وجود اینکه در اقلیت مذهبی (شیعه ) و فرهنگی (فارسی ) جهان اسلام روی داد، ولی اهداف و برنامه های خود را بر اساس مرزهای ملی و نظامهای قومی -مذهبی قرار نداد؛ بلکه با دیدی فراملی ، کلیتی از جهان اسلام را ترسیم کرد.
مقام معظم رهبری این بعـد انقلاب را در بیانیه گام دوم چنین بیان کرده اند: آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسـیم شـده بـود و کسـی گمـان یـک نهضت بزرگ دینی را نمی برد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شـکوه پـا بـه میـدان نهاد، چهارچوبها را شکست ، کهنگی کلیشه ها را به رخ دنیا کشید، دین و دنیـا را در کنار هم مطرح کرد، و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود.
شریعت گرایان بیشتر بر ضرورت انطباق قوانین و مناسبات اجتمـاعی بـا شـریعت اسلامی پای فشردند؛ ولی به جای تلاش برای شناخت ماهیـت تمـدن جدیـد و ارائـه سازوکارهای عملی برای اجرای دین در صحنه جامعه ، وظیفه خود را حفظ شـریعت و نفی ایده ها و عناصری که نظر آنها با شریعت ناسازگار است ، می دانستند (به جای حل مسئله به پاک کردن صورتمسئله پرداختند) تجددگرایان با پذیرش چارچوب فلسفی و اجتماعی مدرنیته و اتخـاذ یـک موضـع انتقادی نسبت به پاره هایی از مظاهر تمدن غرب، عمـلا بـه دنبـال بـازخوانی متـون و معارف دینی برای همخوان کردن میراث اسلامی با اندیشه تجدد برآمدند.