چکیده:
پژوهش حاضر با توجه به اینکه خطمشیهای رفاهی به دلیل گستره وسیع ذینفعان، با پیچیدگیهای مضاعفی روبرو هستند در صدد ارائه مدل اجرای خطمشیهای رفاه اجتماعی است. بدین منظور از روش ترکیبی کیفی (با مصاحبه از 15 نفر از خبرگان خطمشیگذاری رفاهی) برای ارائه مدل اکتشافی و از روش کمّی (پیمایش از 265 نفر از کارشناسان رفاه اجتماعی) برای محک تجربی آن استفاده شد. نتایج از این قرار است: مدل اکتشافی شامل ابعاد: محیط، راهبردها، پیامدها، ارتباطات، منابع، گرایشهای مجریان، ساختار سازمانی است. بر اساس یافتههای کمّی، تحلیل ساختاری دادهها، تعلق مولفه ها به ابعاد و تعلق ابعاد به مفهوم اصلی یعنی اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی را پشتیبانی و تایید کرده است. در بین ابعاد تایید شده مدل، بعد محیط (خارجی و داخلی) دارای بیشترین اهمیت و بعد منابع و پیامد دارای کمترین اهمیت میباشند. مهمترین مساله در اجرای خطمشیهای رفاهی، عدم وجود متولی پرقدرت و محوری در نظام سیاستگذاری رفاهی است که این امر با ادغام وزارت رفاه مضاعف گردید. مهمترین ضعفهای کنونی از منظر متخصصین و مطلعین سیاستگذاری اجتماعی، «عدم تناسب مسئولیتها و اختیارات»، «عدم توزیع مناسب منابع بودجهای و بانکی»، «عدم استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد» و «عدم جلب مشارکتهای مردمی» است. بر أساس یافتهها، قوانین متعارض، مانع مهمی برای اجرای متمرکز سیاستهای رفاهی است. بعلاوه ارتباطات درونسازمانی برای اجرای خط مشیها نیز وضعیت مناسبی ندارد.
Given the fact that welfare policies –due to the vast majority of interest groups- are in the face of complexity, this research aims at designing an implementation model of welfare policies. For this purpose, the mixed method is utilized containing the qualitative method for designing an exploratory model (by interviewing 15 social policy-making elites) and the quantitative method for testing the model (by surveying 265 social policy experts). Results: the model dimensions consists of: Conditions, Strategies, Outcomes, Communications, Resources, Practitioners’ attitude and Organizational structure. Moreover, based on the quantitative findings, the structural analysis of data supports the correlation between indicators and indices and the correlation between indices and the main concept (welfare policies implementation). The Conditions dimension (foreign and interior) was the most important and the Resources and Outcome dimension were the least important, comparing all dimensions. The lack of a powerful and pivotal administration in the policy-making system that has been intensified by the merger of ministries, is considered one of the main problems. Based on the elites and experts’ ideas, the most important weaknesses are: imbalance between responsibilities and authority, inappropriate distribution of budget and bank resources, inadequate utilization of NGO’s capacity and civil partnership. In according to the findings, conflict of laws is an important obstacle for an integrated social policy implementation. Moreover, interorganizational communication for policy implementation isn't auspicious.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش پاسخ به این سؤال که الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی چیست ؟ پاسخگویی به این سؤال اصلی، مستلزم پاسخ به سؤالات فرعی زیر است : عوامل علی (ارتباطات ) الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی کدم اند؟ عوامل مداخله گر الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی کدم اند؟ عوامل زمینه ای (محیطی) الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی کدم اند؟ پیامدهای الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی چیست ؟ راهبردها و استراتژیهای الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی کدم اند؟ مقوله ها (ابعاد) الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی کدم اند؟ عوامل علی (ساختار سازمانی) الگوی اجرای خط مشیهای رفاه اجتماعی کدم اند؟به منظور پاسخگویی به این سؤالات ، ابتدا با استفاده از روش نظریه زمینه ای (داده بنیاد) مؤلفه های الگوی اجرای خط مشیهای رفاهی از اظهارات خبرگان در بالاترین سطح سیاست گذاری رفاهی استخراج میشود و سپس با پیمایش از متخصصان حاضر در نهادهای سیاست گذار رفاهی این مدل موردسنجش قرار میگیرد.
در چنین شرایطی رسیدن به مدل اجرای خط مشیهای رفاهی مستلزم بهره گیری از روش های آمیخته اکتشافی و قیاسی است تا ضمن استفاده از دانش داخلی و خارجی، از ظرفیت تجربه زیسته سیاست گذاران در بالاترین سطح برای فائق آمدن بر پیچیدگیهای اجرا بهره گرفته شود.
پژوهش نعیمایی و همکاران (١٣٩٥) با موضوع بررسی چالش های اجرای نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در ایران دهه ١٣٩٠، با رویکرد نهادی به این نتیجه رسیدند که دولت ها با نگاه درمانی بجای پیشگیری برای انجام و اجرای امور رفاهی اقدام به ساختار سازی، ایجاد سازمان ها و دیوانسالاری نمودند.