چکیده:
فمینیسم پستمدرن با گسترش تفاوتهای زنانگی و مردانگی قائل به زبان زنانه است که آن را یک عامل متمایزکننده بین آثار هنری و ادبی زنان و مردان میداند و ویژگیهایی چون استفاده از نمادهای چندلایه و پیچیده، استفادۀ خاص از تن در آثار و وارونه ساختن ارزشهای زیباییشناختی را برای آن برمیشمارند. در مقابل این دیدگاهها، افرادی چون لیندا ناکلین مخالف شکلگیری چنین زبانی در آثار زنان هنرمند هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی در رابطه با شکلگیری زبان زنانه، به بررسی آثار هنرمندان معاصر زن عرب پرداخته و بهدنبال پاسخ این پرسش است که آیا زبان زنانه در آثار هنرمندان زن معاصر عرب شکل گرفته است؟ براین اساس، در کنار بررسی آثار زن عرب، آثار مردان عرب معاصر هم بررسی شده تا دستیابی به پاسخ پرسش با دقت بیشتری انجام گیرد. نمونههای مطالعه با موضوع جنگ انتخاب شدهاند. از نتایج این پژوهش میتوان به عدم شکلگیری زبان زنانه در این آثار و شباهت آنان با آثار هنرمندان مرد اشاره کرد.
AbstractBy expanding the differences between femininity and masculinity, postmodern feminism recognizes the feminine language as a distinguishing factor between the artistic and literary works of men and women and features such as the use of complex and multifaceted symbols and the specific use of the body. In works dealing with this concept, the inversion of aesthetic values is enumerated for it. Contrary to these views, people like Linda Nachlin oppose the formation of such a language in the works of women artists. The present study aims at knowing more the contemporary Arab art. Using a descriptive and analytical method as well as a comparative approach to the formation of women's language, it examines the works of contemporary Arab women artists and compares them with the male ones in order to seek to answer the question of whether women's language is formed in the works of contemporary Arab women artists or not. Accordingly, in addition to examining the works of Arab women, the works of contemporary Arab men are also examined in order to obtain a more accurate answer to the question. Examples are selected works of art with the theme of war. Results from this research proves non formation of women's language in such works along with their similarity with the works of male artists..
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ تطبيقي زبان زنانه و مردانه در آثار هنرمندان معاصر عرب با موضوع جنگ صديقه پورمختار١، محسن مراثي *2 چکيده فمينيسم پست مدرن با گسترش تفاوت هاي زنانگي و مردانگي قائل به زبان زنانه است که آن را يک عامل متمايزکننـده بـين آثار هنري و ادبي زنان و مردان ميداند و ويژگيهايي چون استفاده از نمادهاي چندلايه و پيچيده ، استفادٔە خـاص از تـن در آثار و وارونه ساختن ارزش هاي زيباييشناختي را براي آن برميشمارند.
در مقالۀ مهرنوش مددي و محمدرضا مريدي (١٣٩٦) با عنـوان «تـاريخ غايـب زنـان نقـاش ايران : مطالعۀ جامعه شناختي زنان نقاش ؛ از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي» نويسـندگان بـه بررسـي آثار نقاشان زن ايراني در فاصلۀ ميان اين دو انقلاب پرداخته و به يک الگو و تقسيم بندي بـراي مطالعـۀ آثار دست يافته اند.
اما در پژوهش حاضر، اصطلاح زبان زنانه برگرفته از آراي فمينيست هاي پست مدرن به عنوان مبنـاي نظري انتخاب شد و براساس آراي موافقان و مخالفان اين زبان ، ويژگيها و شاخص هايي براي آن تعيين گشت و سپس آثار هنري زنان و مردان معاصر عرب با اين شاخص ها تطبيق داده شدند.
همچنـين اين پژوهش براساس مقولات و شاخص هاي برگرفته از مباني نظري به بررسي آثار زنان و مردان هنرمند معاصر از کشورهاي عرب پرداخته ، شکل گيري يا عدم شکل گيري زبان زنانه در آثار هنرمندان زن عـرب را واميکاود.