چکیده:
در یک دهه گذشته، بهکارگیری عبارات «علوم انسانی دیجیتال» و «تغییر رویکرد محاسباتی» در مجامع علمی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. فرضیه مطرح، ایجاد تغییرات اساسی در چگونگی پژوهش در حوزه گستردهتر علوم انسانی و اجتماعی، از جمله حوزه میانرشتهای مطالعات رسانه و ارتباطات است. با ظهور ذهنیت پژوهشی داده مبنا، که فناوریهای دیجیتال را نهتنها بهعنوان موضوعی برای پژوهش، بلکه بهطور فزاینده بهعنوان ابزار پژوهش در نظر میگیرد، شاهد تحقق ترکیب سریع علوم انسانی و اجتماعی «نرم» با علوم داده مبنای دادههای «سخت» خواهیم بود. همچنین بهمدد دستگاههای محاسباتی قدرتمندتر، که قادرند مقادیر زیادی از دادههای به ظاهر گسترده موجود را برای مثال، در قالب تحلیل فرهنگی و علوم اجتماعی محاسباتی پردازش کنند (مانوویچ ، 2018)، دانشمندان میتوانند بر سوگیری و محدودیتهای نمونههای کوچک فایق آیند و قدم را از نظریهپردازی فراتر گذارند. در این مقاله پیشبینی شده است که علوم انسانی میتواند در آینده نزدیک، واقعیت اجتماعی را تقریبا به همان شیوهای تشریح و پردازش کند که علوم طبیعی از آن برای بیان واقعیت فیزیکی استفاده کرده است.