چکیده:
در حوزة نظریات اخلاقی؛ گاهی دو نظریة حسن و قبح ذاتی و نظریة قانون طبیعی یکسان پنداشته میشود. دلیل این امر عدم تبیین نظریة قانون طبیعی و عدم تبیین تفاوتهای بین این دو نظریه است. مطابق یافتههای این مقاله، شش تفاوت کلیدی بین این دو نظریه وجود دارد: ١. در نظریة قانون طبیعی شناخت ارزشها از نوع تذکار است، برخلاف حسن و قبح ذاتی؛٢. در نظریة قانون طبیعی، طبق تقریری که اخلاق را مبتنی بر ظرفیتهای طبیعی انسان و نیازها و گرایشات درونی انسان میداند، اخلاق مبتنی بر انسانشناسی است حال آنکه نظریة حسن و قبح ذاتی به بنیان انسانشناختیِ بحث نپرداخته است؛ ٣. در نظریة قانون طبیعی منشأ گزارههای عقل عملی به خیرات بنیادین باز میگردد و خیرات بنیادین در نیازهای طبیعی و امیال ریشه دارند اما در نظریة حسن و قبح ذاتی، منشأ گزارههای عقل عملی «حسن عدل» و «قبح ظلم» دانسته میشود که خود آنها به بدیهیات عقل نظری بازگشت میکنند؛ 4. نظریة قانون طبیعی در پاسخ به مسئلة انگیزة اخلاقی و مسئلة رابطة باید و هست، کاربردهای موفقتری دارد؛ 6. تقریری که نظریة قانون طبیعی از حسن و قبح ارائه میدهد با تقریر نظریة حسن و قبح ذاتی متفاوت است؛ نظریة حسن و قبح ذاتی؛ با تکیه بر استدلالهای عقلانی حقایق اخلاقی را در عالم نفسالامر یا در میان حقایق خارج از وجود انسان از قبیل ذات فعل جستجو میکند حال آنکه نظریۀ قانون طبیعی؛ بنیان قوانین اخلاقی را در ظرفیتهای طبیعی نهاده شده در وجود انسان در مسیر غایت میداند. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی تلاش نموده تا تفاوتهای این دو نظریه را تبیین نماید.
In the field of ethics, the theories of natural law and the inherent good and evil are sometimes considered the same. The reason is that the theory of natural law has not been clearly defined and no attempt has been made to identify he differences between the two theories. According to the findings of the present study, there are six key differences between the two: (1) In the theory of natural law, contrary to the theory of intrinsic good and evil, recognition of values is a kind of reminder; (2) in the theory of natural law, ethics is based on human capacity, intrinsic needs and orientations; (3) In the theory of natural law, the origin of the propositions of practical reason goes back to fundamental goodness which is rooted in the natural needs and desires; (4) These two theories are formulated in two completely different intellectual traditions, one in the Aristotelian ethics and the other in the Islamic ideological theology; (5) The theory of natural law has more successful applications; (6) The interpretation of the theory of natural law is different from that of the theory of intrinsic good and evil. Relying on intrinsic goodness, the theory of intrinsic good and evil, seeks moral truths among facts outside human existence, such as the essence of action based on rational arguments, while the theory of natural law lays the foundation of moral laws in natural capacities of human existence. Adopting an analytical-descriptive method, the present paper tries to explain the differences between these two theories.
خلاصه ماشینی:
تقریری که نظریۀ قانون طبیعی از حسن و قبح ارائه میدهد با تقریر نظریۀ حسن و قبح ذاتی متفاوت است ؛ نظریۀ حسن و قبح ذاتی؛ با تکیه بر استدلال های عقلانی حقایق اخلاقی را در عالم نفس الامر یا در میان حقایق خارج از وجود انسان از قبیل ذات فعل دانشجوی دکتری گروه مدرسی معارف ، دانشگاه شهید بهشتی (نویسندة مسئول ) yahoo.
این در حالی است که ارزش های اخلاقی در ساختار و شاکلۀ هدفمند انسان بنیان و ریشه دارد و نیازها و گرایشات طبیعی و قوای نفسانی انسان در شکل گیری حسن و قبح و نحؤە درک و بینش انسان نسبت به آن تأثیرگذار است .
١٤ از این رو نظریۀ قانون طبیعی با تأکیدی که بر ظرفیت های طبیعی، گرایشات و امیال درونی انسان با نظر به غایت حقیقی ارزش های اخلاقی دارد،در بعد هستی شناختی، در وابستگی اخلاق به دین از شدت بیشتری برخوردار است .
به عنوان نمونه به لحاظ هستی شناختی، طبق نظریۀ قانون طبیعی، ارزش های اخلاقی و حسن و قبح افعال ، ریشه در طبیعت و ذات انسان دارد واین قوانین اخلاق ، از نفس و عقل طبیعی انسان بر میخیزد.
١٦ با این بیان ، نظریۀ قانون طبیعی با در نظر گرفتن طبیعت و ظرفیت درون انسان ، در تبیین رابطه باید و هست در ارزش های اخلاقی، کارآمدتر است .